صدرِ اعظـــــــــــــم

کاش این عزیز هم نظری هم به ما کند!

صدرِ اعظـــــــــــــم

کاش این عزیز هم نظری هم به ما کند!

صدرِ اعظـــــــــــــم

تویی بهانه ‌ام اما بهانه‌ای که ندارم
گذاشتم سر خود را به شانه‌ای که ندارم
تمام عمر کشاندی مرا به سوی نگاهت
تمام عمر به سویِ نشانه‌ای که ندارم
زِ رقعه

آخرین نظرات
  • ۱۲ بهمن ۰۱، ۰۰:۰۸ - شاگرد بنّا
    احسنت
پیوندهای روزانه

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مرگ» ثبت شده است

همدیگر را گم می‌کنند! یکی از آن جماعت، تک و تنها با سختی خودش را می‌رساند ایران.

هنوز هم دنبالش می‌گردند که «چه شد؟ پیدایش کردید یا نه؟!»
- «معلوم نیست...»

این را دو یا سه هفته قبل در همان زمان پیاده‌روی تعریف می‌کرد. توی این وضعیت همه به خودشان امید می‌دهند که ان‌شاءالله برمی‌گردد! مگر می‌شود «حضرت اباعبدلله» علیه‌السلام هوای زائرش را نداشته باشد؟!! مطمئنّاً برمی‌گردد!

هفته قبل دیدم لباس سیاه پوشیده. یادم رفت بپرسم. امروز دوباره دیدمش. تا آمدم بگویم، دوست دیگر گفت «آره، همون جا تصادف کرد... جا خوردی؟!»


# دانشگاه

# مرگ

# یا اباعبدالله

۰ ۰۸ دی ۹۳ ، ۲۳:۰۱
صلوات
۴ ۲۸ مهر ۹۳ ، ۱۷:۳۲
صلوات