صدرِ اعظـــــــــــــم

کاش این عزیز هم نظری هم به ما کند!

صدرِ اعظـــــــــــــم

کاش این عزیز هم نظری هم به ما کند!

صدرِ اعظـــــــــــــم

تویی بهانه ‌ام اما بهانه‌ای که ندارم
گذاشتم سر خود را به شانه‌ای که ندارم
تمام عمر کشاندی مرا به سوی نگاهت
تمام عمر به سویِ نشانه‌ای که ندارم
زِ رقعه

آخرین نظرات
  • ۱۲ بهمن ۰۱، ۰۰:۰۸ - شاگرد بنّا
    احسنت
پیوندهای روزانه

۶ مطلب در تیر ۱۳۹۸ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم
تصور ما از منافقین به کسانی محدود شده است که تفنگ به دست گرفته‌اند و با یهود و سعودی آشکارا دست می‌دهند. در کشور راه می‌روند و چندهزار نفر از مردم مسلمان را فقط به علت این که مسلمان هستند، شهید می‌کنند!

در صورتی که زمانی بود که از اسلام تا حدی اسم و ظواهرش را استفاده می‌کردند تا نظر مردم را جلب کنند ولی تفکرات الحادی مارکسیستی را ترویج می‌کردند. و در این میان عده‌ای را با شعارهای فریبنده با خود همراه می‌کردند.

به همین دلیل، در این زمان که رفتارهای مزوّرانه‌ی آن‌ها با دقت قابل تشخیص است ولی بر عموم جوان‌ها و مردم روشن نیست، مصداق منافقین هستند.

ولی وقتی کسی صف را جدا می‌کند و برای همه روشن است که او چه مسیر مشخصی را علیه مردم دارد پیگیری می‌کند دیگر اسم او منافق نیست! آدم کشی و هفت‌تیر کشی او مسلم است؛ این زمان «همه می‌فهمند» که این‌ها مفسدین فی الارض هستند!

منافقین به معنای اتم و اکمل خود، عواملی هستند که وقتی می‌گویند ایمان بیاورید؛ مؤمنین را سفیه و بی‌عقل و یا بی‌شناسنامه می‌نامند و با کفار سر دوستی دارند. در علن نام رسول الله از دهان ایشان نمی‌افتد ولی دروغ می‌گویند. می‌گویند ما با شما هستیم و داریم اصلاح می‌کنیم ولی در واقع دارند افساد می‌کنند.

منافقین کسانی نیستند که ظاهر را هم رعایت نمی‌کنند و خارج از حاکمیت اسلامی هستند.
بلکه منافقین در داخل حاکمیت اسلامی معنا پیدا می‌کنند.
یعنی داخل مردم، ظاهر قابل توجهی دارند. اسم امام را می‌آورند ولی با امام حرکت نمی‌کنند. و عمده‌ی مردم متوجه تفاوت آن‌ها با جریان حق نمی‌شوند.

کسانی که تفنگ را به شکل آشکار به دست می‌گیرند و شمشیر از رو می‌بندند؛ مرزهای نفاق را گذرانده‌اند و صف خود را جدا کرده‌اند؛ مشاقه‌کننده یا فاسق هستند.

***
در پیشانی سوره‌ی مبارکه‌ی منافقون که خداوند، خطر منافقان را گوشزد و راه و روش آن‌ها را معرفی می‌کند، نشانه‌ی اولیه‌ی منافقان را انتساب خود به رسول خدا و اظهار ولایت نسبت به مقام عظمی رسول خدا می‌داند! در حالی که در همان آیه‌ی ابتدایی خدا شهادت می‌دهد که این‌ها دروغ می‌گویند!

کم هستند کسانی که بتوانند مانند رسول خدا به نعمت الهی، از روی لحن افراد، حقیقت جریانی آن‌ها را بشناسند. پس نشانه‌های این افراد چیست؟ این‌ها نشانه‌های عملی دارند.

و آن «اظهار ولایت به خود رسول خدا و اظهار دشمنی عملی نسبت به مؤمنین ایشان، که شئون رسول الله هستند» است.
در واقع چون نمی‌توانند خود ولایت را بزنند اطرافیان و مؤمنین به ایشان را می‌زنند.

یکی از کارهایی که منافقین در گفت‌وگوهای میان خودشان به آن امر می‌کنند، امر به بازتنظیم روابط اقتصادیِ تیم یا باند خودشان با نظام است؛ می‌گویند به افرادی که اطراف رسول الهی هستند و به محوریت او قوام یافته‌اند، کمک نکنید؛ پول خود را به سمت نیازهای جدّی و واقعی آن‌ها سرریز نکنید. و اگر می‌کنید رشته‌ی کار طوری باشد که با عزت‌ها سر کار باشند نه ذلیلان و این افرادی که سفیه هستند!
کاری کنید که به آن‌ها فشار بیاید تا پراکنده شوند.
کسانی که ولایت‌مدار هستند باید آسیب ببینند.
در دیدارهای آشکار، اظهار دوستی با ولایت می‌کنند ولی در عمل به تبعیّت‌کنندگان ایشان ضربه می‌زنند. این روی واقعی آن‌هاست.

مصداقی از این عنوان کلی، حرکت آگاهانه‌ی جریانی آن جریان برای خودتحریمی است. تلاش برای خود تحریمی، در حالی که خود آن جریان، شریان‌های حسّاس اقتصادی را به دست گرفته‌اند. این حکم‌های غیرعقلانی برای پیوستن به دامان اروپایی‌ها تنها برای این که در دامان اروپایی‌ها باشیم، چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟

چیزهایی شبیه این که بیایید برویم ذیل این طرح یا آن طرح، تا اقتصاد بهتری داشته باشیم! چه اشکالی دارد؟ بیایید شفاف کنیم. بیایید اقتصاد خودمان را و حساب تک تک افراد و نهادهای خودمان را در سامانه‌های این‌ها قرار دهیم تا به ما نگاهی کنند.
این چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟ این با اظهار ولایت‌مداری می‌سازد؟

در حالی که الان مبادلات اقتصادی خود را در حوزه‌ی غذا و دارو با همه‌ی کشورها و حتی صنایع مختلف داریم. نفت را هم که داریم می‌فروشیم و در این کار آبدیده هستیم. پس مشکل چیست؟ باید با کدخدا ببندیم؟! به قول کسانی با کسانی که بدون دستور کدخدا کاری نمی‌کنند، ببندیم؟!

پس چرا حرف و عمل ایشان فرق دارد؟ چرا امروز وقتی امریکایی‌ها ثابت کردند که استدلال‌های آن‌ها غلط بوده و امریکا قابل اعتماد نیست؟ دوباره روی اروپایی‌ها تأکید می‌کنند؟

باید از خودمان بپرسیم، آیا ادعای «قبول هزینه - یا بخوانید خودترحیمی - برای اقتصاد بهتر» راست است؟
اگر راست باشد؛ همان‌طور که در مسئله‌ی هسته‌ای ابتدای دهه‌ی 80 چند سال به صورت داوطلبانه و از سال 92-97 یعنی چهار پنج‌سال، اقتصاد را به این موضوع گره‌زدند. هسته‌ای را به سمت خودترحیمی داوطلبانه بردند.
همان‌طور که آن زمان در بیان رهبر جامعه مشخص بود که هیچ عایدی نخواهد داشت؛ هیچ چیزی عاید نشد. تقریبا هیچ. و الان هم مشخص شده است که هیچ چیزی عاید ایران نشده است و حتی اروپایی‌ها هم یازده تعهد خود را عمل نکرده‌اند. جز خسارتی محض نبوده است؛ چرا که طرف نه تنها همه‌ی تحریم‌ها را - آن‌چنان که ادعا می‌شد و وعده داده می‌شد - برنداشته بلکه تحریم‌های جدید هم می‌گذارد! اگر راست باشد، این همه تضاد و تناقض به وجود خواهد آمد. مگر این که منطق را هم کنار بگذاریم.

غرض این که رفتن به سمت خودتحریمی راهی است که همه‌ی حرکت‌ها و فعالیت‌های مجاهدانه‌ی اقتصادیِ نهادهای نظام را برای دشمن آشکار می‌کند. و راه را برای تفسیر و تأویل نسبت به این که شما دارید از تروریست‌ها (با تعریف خودشان «1») حمایت می‌کنید؛ باز می‌کند. که یا نهادهای مربوط را تحریم می‌کنید یا این که نهادهای دیگر شما را تحریم می‌کنیم. این چه چیزی جز منع جریان‌های حیاتی جامعه دارد؟

در حالی که نه می‌توانیم از حمایت از مظلوم علیه ظالم چشم‌پوشی کنیم.
و نه می‌توانیم از نهادهایی که بیشترین خدمت را در این سال‌ها به انقلاب کرده‌اند و زندگی مردم را راحت کرده‌اند چشم‌پوشی کنیم.

این فرآیند، فرآیند منع جریان‌های اقتصادی به سمت مؤمنین است.

استدلال‌ها مشابه است و مسائل، چه در قرآن و چه در میدان، روشن شده است.

و چه بهتر که وقتی در آخر دچار ابهام می‌شویم؛ به ابتدای آن نظر کنیم.


پاورقی:
1) هم‌چون حزب الله لبنان! یا اساتید دانشگاهی که برای ساخت تجهیزات دفاعی مثل موشک در کشور فعالیت می‌کنند.

# تجربه تاریخی

# شناخت

۰ ۳۰ تیر ۹۸ ، ۱۰:۴۰
صلوات

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی هست خیلی استعداد این را دارد که از برج آزادی خودش را بیندازد پایین!

بهش رأی بدهیم یا نه؟

الگوی مردم محسوب می‌شود یا نه؟


پ.ن: چرا هم‌دیگر را درست هدایت نمی‌کنیم؟

# امروز

# بی‌برچسب

# دستگاه تحلیلی

# فرهنگ‌سازی پنهان

۰ ۲۵ تیر ۹۸ ، ۰۰:۲۵
صلوات

بسم الله الرحمن الرحیم

حجم انبوهی از خانواده‌های ما متدین هستند و این واقعاً جای شکر دارد.

ولی اگر بخواهیم ارتقایی نگاه کنیم؛ چه کاری باید انجام دهیم؟


آیا راه خاصی وجود دارد که یک خانواده بتواند مرتبه‌ی فعلی خود را به سمت یک چیز عالی‌تری تغییر دهد و مسیر رشد را طی کند؟ آیا شاخص و آماره‌ای هست که با توجه به آن بتوان مسیر را سنجید و متوجه شد که یک خانواده کجای مسیر هست؟


همان طور که برای هر یک از افراد مسیر رشد قابل تصویر است. یک خانواده چه مسیری دارد؟


یک خانواده از ایجاد یک پیوند زوجیت شروع می‌شود. این پیوند در همتایی عقاید و اخلاق آمده است.

برای پسران، دیدن مادر و پدر طرف مقابل بسیار در ادامه‌ی راه حاوی ارزش است.


یک خانواده‌ی الهی باید با لباس تقوا خود را سنجش کند.

هم‌چنین تبعیت از هدایت؛ مسیر باید با استفاده از دنبال نمودن هدایت نازل‌شده دنبال شود. یعنی بنا بر تبعیت از هدایت است. نه پناه بر خدا بغی، گناه و ... .


دو خانواده باید از جهت عقلی با هم برابر باشند؛ یعنی طوری نباشد که یک خانواده بسیار عقل‌گریز و یک خانواده بسیار عقل‌گرا باشند. هر دو باید در یک سطحی از استفاده از عقل باشند. بیشترین محک عقل نیز در تعاملات خودش را نشان می‌دهد. در اصطکاک‌ها و اختلافات چگونه مسیر دنبال می‌شود. این مسئله باید در خود و ارتباط با خانواده‌ی خود و نیز در خانواده‌ی طرف مقابل فهم شود. در تعاملات افراد با یکدیگر.

توهم‌زدگی و ورطه در توهمات با استفاده از عقل نیز متفاوت است. عقل در میان اصطکاکات راه می‌یابد. ولی توهمات در میان اصطکاکات گمراهی می‌افزاید. به همین دلیل اگر عقل پابندی به توهمات نزند آسیب پشت آسیب به وجود می‌آید. این، فعّالیت عقل در یک خانواده است.

ارتباطات میان اعضای خانواده باید حسنه باشد. اگر این نیست یا خللی وجود دارد که از ناراحتی‌های روانی نشأت می‌گیرد یا دلایل دیگری دارد. در هر صورت این موضوع به مستقیماً روی سنجش حاکمیت عقل، اثرگذار است.


مسئله‌ی دیگر قوامیت مردان نسبت به زنان است. شکل‌گیری و تعالی یک خانواده به ایستایی مردان است. یعنی مردانِ ایستاده هستند که می‌توانند قوام‌بخش ساخت خانواده باشند. در این صورت است که زندگی زن بسیار خوب و متعادل خواهد شد. می‌تواند خودش را رشد بدهد و وظیفه‌ی تربیت فرزند و نسل آتی را با شکوه بیشتر انجام دهد. پرورش و آموزش از دامان مادر آغاز می‌شود. مادران باید ذکرهایی که برایشان تلاوت می‌شود را در خانه‌هایشان تلاوت کنند. از جهت اقتصادی تلاش به عهده‌ی رجال است. از جهت فرهنگی جامعه به صورت دیده‌شدنی این مسیر ذکر در اطراف و اکناف عالم با استفاده از تلاش و مجاهدت مردان باز می‌شود. و زنان هستند که یک جامعه را از زیربنا روح و زندگی و طراوت می‌دهند. این روابط در بین خود خانم‌هاست. نه بین زنان و مردان نامحرم. اشتباه نشود.

سؤال اصلی این می‌شود که آیا مردان نسبت به زندگی فعال و اثرگذار هستند یا خیر؟

اگر جواب منفی است که هیچ.

ولی اگر جواب مثبت است سؤال دیگری پیش می‌آید که آیا این مردان برای دیگران ارزش قائل هستند؟ و احترام آنان را حفظ می‌کنند؟ و برای فکر دیگران جا برای تصمیم باز می‌گذارند؟ این سؤال در صورتی پیش می‌آید که جواب سؤال قبلی مثبت باشد. اگر این نیز مثبت است ان شاء الله که خیر است.


و نکته‌ی آخر ولایت‌مداری است. ولایت‌مداری، یکی از مسائلی است که سطوح پیچیده‌ای در جامعه‌ی امروز دارد. تلقی افراد از ولایی بودن بسیار متفاوت است. چیزی که باید سنجید ولایت‌مداری نیست. چیزی که بسیار مهم است، بهتر شدن است. رویکرد بهتر و بهتر شدن آیا وجود دارد؟ و برای پاسخ به بهتر بودن و بهتر شدن چه گزاره‌هایی از کجا دارند کار می‌کنند؟

کار سخت است. قطعاً در مقام داوری خود انسان به دلیل آگاهی بیشتر یا بلکه عدم آگاهی از لایه‌های باطنی خود از دیگران وضع بدتری دارد. ولی اگر بخواهد بسنجد برای تشکیل یک خانواده باید در موارد اصلی، مطمئن جلو رفت.

محبت دلی، بیان زبانی و پایبندی عملی. شاید بتوان گفت که سه شأن ولایت باشند.

همان طور که برخی قلبا امام را دوست دارند ولی ابراز ندارند. بروزی ندارند.

برخی دوست‌دارند و به زبان هم می‌گویند ولی در عمل دیده نمی‌شود.

یک وقتی آدم ضعفی دارد خودش هم واقف است که ضعف دارد و طلب او فعال است. این نکته خیلی مسئله‌ی مهمی است.

ولی جایی هست که طلب، در خانواده‌ی طرف مقابل نه تنها فعال نیست؛ بلکه مقابل آن دلایل دیگر کار می‌کند.


ولایت از راه عقل می‌گذرد ولی از عقل جلوتر است. چرا که اگر دامن عقل پناه بر خدا به عادت‌ها یا خواسته‌های درونی آلوده شود؛ در شئونی از خود واقعاً عقل است. ولی از جایی به بعد، دیگر عقل در خدمت نفس است!


(البته این معیار همچون شمشیری دولبه است. چرا که پناه بر خدا این معیار شاید راه را روشن کند ولی نباید انسان دچار این بشود که خبری است. چون خود ما شاید در عمل و میدان واقعی، بسیار بدتر باشیم. حتی اگر خدا رحم نموده و در قدیم از امتحان‌هایی سربلند بیرون آمده باشیم!)


در ولایت‌پذیری حنیف‌بودن ملاک است. حنیف‌بودن عملی. یعنی چقدر در زندگی این امر، جریان دارد. نه در زبان. یعنی اگر واقعا بشوند که امری صادر شده است، واقعا و قلبا همراه می‌شوند؟ این مسئله تاحدی پرسیدنی نیست. و بلکه به دیدگاه خانواده‌ی ایشان مرتبط است؛ البته اگر دختر است. و اگر پسر است باید دید که دوستان او چه کسانی هستند؟

# جامعه سازی

# نظام سازی

۰ ۲۳ تیر ۹۸ ، ۱۹:۳۱
صلوات

بسم الله الرحمن الرحیم

این اتّفاقات اتّفاقی نیست!


بعدا نوشت:

اتفاق‌ها،

بی‌علّت نیست.

بی‌هدف نیست.

اتفاقی نیست.

شیطان هم دارد کار می‌کند.


ولی چه کسی می‌تواند با برنامه‌ی خداوند متعال به ستیزه برخیزد؟

# امتحان

# امروز

۱ ۱۴ تیر ۹۸ ، ۰۱:۲۳
صلوات

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی حواسش هست.

ایمان داشته باشیم راحت‌تریم.

# امتحان

۰ ۰۹ تیر ۹۸ ، ۲۳:۵۵
صلوات

بسم الله الرحمن الرحیم

از قرائن و شواهد

متوجه شدیم، بعضی از مسئولین خاص دولتی،

آن هم نه در دولتی که چهار یا پنج آدم نفوذی به طور علنی در آن شکار شده است؛

بلکه برخی از دولت‌ها در کشورهای دوردست، از پخش سریالی در تلویزیون، تنشان لرزیده است.

# امروز

# بصیرت

# بی‌برچسب

# تبلیغات

۰ ۰۱ تیر ۹۸ ، ۰۰:۵۹
صلوات