صدرِ اعظـــــــــــــم

کاش این عزیز هم نظری هم به ما کند!

صدرِ اعظـــــــــــــم

کاش این عزیز هم نظری هم به ما کند!

صدرِ اعظـــــــــــــم

تویی بهانه ‌ام اما بهانه‌ای که ندارم
گذاشتم سر خود را به شانه‌ای که ندارم
تمام عمر کشاندی مرا به سوی نگاهت
تمام عمر به سویِ نشانه‌ای که ندارم
زِ رقعه

آخرین نظرات
  • ۱۲ بهمن ۰۱، ۰۰:۰۸ - شاگرد بنّا
    احسنت
پیوندهای روزانه

۵۱ مطلب با موضوع «بازتاب» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

راست و دروغِ صحبتِ مدیر عامل گوگل توی دادگاه، برای این که روی هوا ثابت کند «اگر سایت گوگل، کلمه‌ی احمق را با دونالدترامپ اشتباه می‌گیرد؛ کار خودشان نیست و بلکه کار کامپیوتر است و بلکه سیستم جست‌وجوی گوگل یک چیزی است که کاملا بر اساس جست‌وجوی ملت است!» را کار ندارم!

بلکه برای ثابت شدن خیلی از چیزها کافی است که وقتی شما خبر داغی را جست‌وجو می‌کنید؛ ببینید اولین چیزی که می‌آید، سایت رادیو دیروز و پریروز و رسانه‌ی سلطنتی انگلیس و وی‌او‌ای امریکایی است.

بعضی از چیزها واضح‌تر از آن است که جای توجیه داشته باشد.


حتی اگر دونالد از نظر کارشناسان گوگل احمق نباشد.

گوگل از نظر ما یکی از اجزای نظام سلطه است.


ب.نوشت: مرگ بر امریکا به معنای مرگ بر ملت یا مرگ بر یک محدوده‌ی جغرافیایی نیست. بلکه به معنای طلب نابودی و هلاکت برای حجم و هویتی است که نظم سلطه‌ی جهانی را در جهان ایجاد کرده و ملت‌ها را برخی به اجبار، آتش‌افروزی و فسادآفرینی و برخی به اراده‌ی خودشان، به بردگی کشیده است.

# بصیرت

۱ ۲۴ آذر ۹۷ ، ۱۷:۰۱
صلوات

بسم الله الرحمن الرحیم

حتی در محصولاتِ شرکت‌های تقریبا بزرگی که اخیرا بنام شده‌اند.

ایراداتی هست که واقعا ایراد محسوب می‌شوند.


این یعنی راه برای ابتکار و حرکت باز است.

و به یاری خدا ترسی از هیچ کس، هر چقدر هم ظاهراً بزرگ نیست.


ب.نوشت: حجم تبلیغی و برد رسانه‌ای و هیمنه‌ی ترساننده ولی پوشالیِ برنامه‌ها و محصولات بزرگی که مشابه شرکت‌های خارجی در کشورهای مورد هدف پیاده می‌شوند؛ از خودشان بزرگ‌تر است! البته به معنای نبودن چالش برای ایجاد کارهای جدیدتر نیست. اما همین‌ها بعضا اینقدر خلأ و ایراد جزئی و غیرجزئی دارند که جای ناامیدی نیست. ان شاء الله موفق باشید و باشیم.

# آیه

۰ ۱۸ آذر ۹۷ ، ۱۴:۱۰
صلوات

بسم الله الرحمن الرحیم

طی هفت سال یک جوری پدر دانشجویان رشته‌ی پزشکی درمی‌آید که اصلا نمی‌رسند فکر کنند که دارند توی زمین چه کسی بازی می‌کنند.


ب.نوشت: نمی‌دانم. البته این قطعی است؛ این وضع کنونی ما ماحصل یک پشت‌کردن تاریخی به نسخه‌های پیامبران است؛ درحالیکه با بهداشت قدیم با آن شرایط، این قدر بیماری‌ها رواج نداشت. تاریخ 150 سال پیش ایران گویای این مسئله است، در حالی که حتی با آن جزئیات به نسخه‌ها عمل نمی‌شده است، گزارش‌ها واقعا شگفت‌انگیز است؛ در همین تهران! در این میان شاهد دوگانه‌های غلط‌اندازی هم هستیم. اما در بحث اصلی پس از این همه درس خواندن، در آخر نیز، چیزی که روی زمین اتفاق می‌افتد این است که می‌بینیم شرکت‌های چندملیتی بزرگ با سیاست‌های بسیار خطرناک در کشورهای هدف دارند تغییراتی را که می‌خواهند، اعمال می‌کنند! چرخه‌ی سه‌مؤلفه‌ای چرا هیچ وقت نمی‌شکند؟ بازار، بیماری، درمان موضعی یا مقطعی (آیا سیاستی در جریان است؟) البته راه حل در ابتدای پاراگراف مطرح شد.

# امروز

# درس

# علم مدرن

۰ ۱۰ آذر ۹۷ ، ۱۸:۵۲
صلوات

بسم الله الرحمن الرحیم

تیکه‌ات را بینداز و مسخره کن، بعدش هم عذرخواهی کن.

فقط باید آن حرف را بلند می‌زدی. بقیه چیزها زیاد مهم نیست.


پ.ن:

برای رفت و آمد و غذا از برنامه‌های دیگر استفاده کنید.

# امروز

# تبلیغات

# رسانه

# فرهنگ‌سازی پنهان

۱ ۱۴ آبان ۹۷ ، ۱۸:۳۴
صلوات

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از ناشریف‌ترین کارها این است که یک کاری بکنی و به همه برچسب بزنی و هر چه از دهانت در بیاید و با هر ادبیاتی دوست داشتی بگویی، بعد بگویی اشتباه فنی و تاکتیکی صورت گرفته است.

فرقی نمی‌کند حتی اگر اسم دانشگاهت هم به نام یکی از شهدای شریف باشد.


بعداً نوشت: پناه بر خدا از آن چه روبه‌روی ماست.

# امروز

# دانشگاه

۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۹:۳۹
صلوات

بسم الله الرحمن الرحیم

سال‌هاست که مرزبندی اصول‌گرایی و اصلاح‌طلبی از فکرها و زبان‌ها رخت بربسته است.

دقت کنی می‌شنوی که تقریبا همه می‌گویند:

ما نه اصول‌گرا هستیم و نه اصلاح‌طلب.

یا گفته می‌شود:

این تقسیم‌بندی‌ها، تقسیم‌بندی‌های غلط و رهزنی است.

در هر دو هم انقلابی یافت می‌شود و هم ضدانقلابی.

اصول‌گرایی و اصلاح‌طلبی هر دو بستری صرفا برای کسب قدرت شده است.

تقسیم‌بندی جریان‌ها به اصول‌گرایی و اصلاح‌طلبی دروغ محض است.

این حرف‌ها چیست؟! اگر دوگانه‌ای باشد دوگانه «انقلابی» است و «ضدانقلابی». و ما افتخار می‌کنیم که انقلابی هستیم.


این پس‌زمینه ذهنی فضای دانشجویی جریان انقلابی.


(توی پرانتز عرض کنم که اولاً دارم نقل قول می‌کنم. ثانیاً هیچ‌کدام از بالایی‌ها نمی‌گویند که اصول‌گرایی در عالم وجود ندارد یا نمونه‌ی اصلاح‌طلبی در عالم یافت نمی‌شود.) پرانتز بسته


***
اما در همین حال یک چیز جالب می‌بینی...
چه چیزی را؟!

1. این که هنوز هم که هنوز است، عده‌ای دوست دارند همه چیز را یا «اصول‌گرا» یا «اصلاح‌طلب» تحلیل کنند!
2. و نیز همراه با مذمت و سرتکان‌دادن (!) از ایشان می‌شنوی که «این‌ها دنبال کسب منفعت و قدرت خودشان هستند.»

***
اما...

الف) پس از مدتی مشاهده می‌کنی، هر رجل سیاسی و غیرسیاسی که اصولش یکی در نمی‌آید با برچسب «اصول‌گرایی» یا «اصلاح‌طلبی» از دور خارج می‌شود!
ب) و وقتی طبیعتا به عنوان اولین سؤال می‌پرسی که پس شما چه هستید؟! می‌شنوید: «ما اصول‌گراهای اصلاح‌طلب هستیم! ما در پازل سیاسی ایران نمی‌گنجیم!»
ج) و در آخر می‌پرسی پس ما چه هستیم؟! بدون توجه به انقلاب و ضدانقلاب، جواب این است که «شما به اصول‌گراها می‌زنید! با اصلاح‌طلب‌ها هم سلیقه‌ی متفاوتی دارید!!!» مگر این که «به ما بپیوندید!»


پ.ن: در تعابیر دیگر «ما=مردم» گرفته شده است. که به علت کوتاهی سخن از ذکر آن خودداری کردیم!

# آزاداندیشی

# امروز

# دانشگاه

۰ ۳۱ شهریور ۹۶ ، ۰۳:۱۶
صلوات

اگر ما دیدیم رفتار ما جوری است که دشمنان دین، دشمنان اسلام، دشمنان حاکمیّت قرآن نسبت به ما خشمگین نیستند و از وجود ما ناراحت نیستند، باید در مفید بودن خودمان شک کنیم.

96/06/06

پ.ن: بی‌دلیل نیست بعضی‌ها که مفید بودند و هستند، دیگر الان مفید نیستند!

# امروز

# بصیرت

۱ ۱۳ شهریور ۹۶ ، ۰۲:۳۷
صلوات
این که همه تو را بستایند و دلشان غم تو داشته باشد. یعنی «محبت» تو در «دل‌ها» جاگیر شده است.
این یعنی...
دست تو باز است.
به خصوص وقتی که شهید شده باشی.
صدای ما به تو می‌رسد؟!


+ شهید محسن حججی
+ گفته‌اند علاقه به کار فرهنگی داشته‌ای، درست است؟!
+ هنوز رسالتت تمام نشده.
+ اجازه بگیر، دست به کار شو پسر.

# شهید

۰ ۲۲ مرداد ۹۶ ، ۰۱:۳۱
صلوات

بسم الله الرحمن الرحیم

گفت دیشب روی تخت هر چیزی بگویی به فکرم خطور کرد.

این را بعد از این گفت که حدود 7، 8 دقیقه توی اتاق استاد صحبت می‌کرد؛ روی نیمکت فضای سبز دانشگاه.

***

می‌گفت خیلی بد شده‌ام! از سال چهارم این درس را خوانده‌ام. اصلا آینده‌ام را روی همین بسته‌ام. خیلی بد تصحیح کرده است. بیست می‌شدم!

خیلی توی خودش بود و دَرهم و بَرهم...

گفتم چند شدی؟ همین طور که از پله‌های دانشکده پایین می‌آمدیم این را پرسیدم. گفت 15! آن یکی را هم 15 شدم. آن یکی درس را هم که هنوز استاد رد نکرده است. حدود 10، 15 دقیقه درباره این درس و مطالبش صحبت رد و بدل شد.

گفت بسته بودم بروم فلان دانشگاه سوئیس. الان دیگر معلوم نیست بتوانم بروم. دیگر جای من این جا نیست. بعد از روحانی دیگر بستم که بروم. خدمت کنم به کسی که ...؟ الان هم اگر همه دروس را تا آخر ارشد 20 هم بگیرم معلوم نیست بتوانم بروم.

گفت دیشب روی تخت هر چیزی بگویی به فکرم خطور کرد، حتی *و*ک*ی!

این‌جا اصلا به فکر آدم نیستند! الان این‌جا کشور اسلامی است؟ می‌روی آن‌جا هم زندگی‌ات را داری. این‌قدر هزار دلار بهت می‌دهند که نصفش اضافه می‌ماند. هم مسلمان‌تر هستند. برایم چند تا استاد مسلمان از هیئت علمی دانشگاه ETH سوئیس را تعریف می‌کرد. و بزرگ‌بودن دانشکده ریاضی آن‌جا و ...

گفتم بحث فایده نداره. تو یکی برو، [فقط نمون].

گفت باید بروم، کلاسم شروع شده.

درحالی‌که برمی‌گشتیم به سمت دانشکده گفتم: «حاجی هر وقت تصمیم گرفتی خودت رو پرت کنی بگو بیام از چند جهت فیلم‌برداری کنم!».

خندید و رفت.


# دانشگاه

# دوست

۰ ۰۸ خرداد ۹۶ ، ۲۲:۲۱
صلوات

بسم الله الرحمن الرحیم

نشسته بودم روی این قسمت‌هایی که دو تا صندلی آبی دارد. تقریبا 3 ایستگاه مانده بود تا پیاده شوم و 7 روز تا این که این تفکر حاضر پیاده شود یا نه بماند. ولی خوب، طبیعتا این را باید مردم تصمیم بگیرند. البته بستگی به این دارد که متوجه بشوند که این مشکلات از کجاست یا این که حواله به 4 سال گذشته را که هیچ وقت نقد هم نمی‌شود از یک عده قبول کنند.

بین دو قطار دو تا پسر جوان ایستاده بودند، رو به روی هم و با هم صحبت می‌کردند. خیلی هم پر شور و حرارت. یکی‌شان را که می‌دیدم می‌گفت: «نظرت چیه؟ 100 تا تراکت روزی 50 هزار تومان. خوبه دیگه؟ 40، 50 تاش رو پخش می‌کنی بقیه‌اش رو هم می‌ریزی توی جوب! کسی هم که نمی‌فرستند که تو داری این کار را انجام می‌دهی یا نه!»

حساب کردم، گفتم امروز که شنبه است. عملا 4 روز مانده است، البته به وقت قانونی. و می‌شود 200 هزارتومان. از طرفی یک ساعت کار در هفته اشتغال‌زایی محسوب می‌شود دیگر این که 4 ساعت کار است. واقعا کار خوب و آبرومندی هم هست. حلال هم که هست. دیگر چه از این بهتر؟!

ادامه می‌داد که البته فلان کاندیدا - همان کاندیدای مورد نظر - چقدر دارد خرج می‌کند و پول است که دارد می‌ریزد. البته نیازی نیست که جویا شویم درباره کدام رنگ صحبت می‌کند. بالاخره اشتغال است که دارد ایجاد می‌شود.

هم نشاط است و هم اشتغال.

# امروز

# تبلیغات

# تجربه تاریخی

۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۳:۳۰
صلوات