صدرِ اعظـــــــــــــم

کاش این عزیز هم نظری هم به ما کند!

صدرِ اعظـــــــــــــم

کاش این عزیز هم نظری هم به ما کند!

صدرِ اعظـــــــــــــم

تویی بهانه ‌ام اما بهانه‌ای که ندارم
گذاشتم سر خود را به شانه‌ای که ندارم
تمام عمر کشاندی مرا به سوی نگاهت
تمام عمر به سویِ نشانه‌ای که ندارم
زِ رقعه

آخرین نظرات
  • ۱۲ بهمن ۰۱، ۰۰:۰۸ - شاگرد بنّا
    احسنت
پیوندهای روزانه

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خانواده» ثبت شده است

تا کنون چنین لذتی نبرده بودم!
تا به حال فکر می‌کردم ورزش یا باید مشت و لگد باشد یا یک تحرکی چیزی درونش وجود داشته باشد و یا این که همیشه پای یک توپی در میان است!
سال‌های سال از آن زمان که مترو در تهران اختراع نشده بود و صبح به صبح به مدرسه می‌رفتم تا وقتی که از اتوبوس‌های تا خرخره پر بی‌نیاز شدم، مسیر رفت و آمد من از کنار پارک محله می‌گذشت. می‌دیدم یک سری آدم مسنِّ بیکار یا بعضا جوانِ بیعار هر روز صبح یا دارند نرم می‌دوند یا پیاده روی می‌کنند و چقدر نفس نفس می‌زنند!
می‌گفتم این‌ها چرا بلد نیستند مثل آدم راه بروند و اینقدر هن و هن می‌کنند؟ ولی خوب هر چه باشد از بیکاری که بهتر است!!!
امروز علی رغم میل باطنی در معیت پدر رفتیم پارک... همان جا... 7، 8 دور پیاده‌روی... حدود 50 دقیقه! واقعا داغ کرده بودم! پاهایم کاملا گرم شده بود و احساس کردم تمام بدنم از پاها بگیر تا سرم درگیر شده‌اند!!!
آمدنی با 4 لایه لباس و یک کلاه. وسط‌های راه رفتن همزمان که یکی یکی آن‌ها را در می‌آوردم فکر می‌کردم کم‌کم به عرق‌گیر هم می‌رسم... خداراشکر بیشتر طول نکشید وگرنه حتما به چیزهای دیگری هم فکر می‌کردم!!!
هم صحبتی با پدر و استفاده از فضای خنک و آرام پارک الحمدلله شور و شوقم را دو چندان کرد.
+ انگار پیاده‌روی هم ورزش است!

# خانواده

# سبک زندگی

# ورزش

۰ ۲۵ مهر ۹۳ ، ۲۰:۵۹
صلوات