بسم الله الرحمن الرحیم
دانشگاه و دبیرستانها بر اساسِ «وظیفه» بنا نشدهاند. یعنی اگر در دوران 12 سال تحصیل مدرسه کسی به این بلوغ برسد که بفهمد، وظیفهاش در سراسر این کشور و پهنهی این جهان نسبت به دین و دنیایش چیست؛ به نیمی از رستگاری رسیده است.
برای بقیهاش فقط باید ساختارهای دیگر مثل محیط کار برای کسانی که اهل کار هستند؛ یا دانشگاه برای کسانی که اهل پژوهش در مرزهای علم هستند؛ او را کمک کنند که وظیفهاش را درست انجام دهد. و بگذارد هر جا که میخواهد ایفای نقش کند.
و با فشار درمانی کار خودشان را جلو نبرند.
معترضه:
البته این مطالبه، بسیار حداقلی و محافظهکارانه است!
این بلوغ به حد کمال باید تا دورهی دوم سوم رشد (هفتسالهی دوم سوم) اتفاق بیفتد.
بعدا نوشت:
دورهی دوم، دورهی تفاوت بین خوب و بد است.
دورهی سوم، دورهی تمایز بین خوب و خوبتر.
فعالسازی تفکر (رسیدن از حواس، خیال و وهم به ادراک درست و تقید) برای دوم است.
ولی فعالسازی تعقل (ادراک کلیات و عمل عقلی) برای دورهی سوم.
مقصدسازی برای اواخر دوران دوم است.
هدفسازی و مقصدسازی متکی به این که عقل چه میگوید، برای دوران سوم.
نوشت:
لذا رسیدن به وظیفه
با کمکگرفتن و مشورت از دیگران که مسلط به مبانی و شرایط هستند، از دوران دوم شروع میشود. (دبستان اول و دوم و ابتدای دبیرستان اول)
و دوران سوم، مشورت با دیگران با استفاده از عقل و مراجعه به ولی امر ادامه مییابد. (انتهای دبیرستان اول و نیز دبیرستان دوم و سه سال بعد از مدرسه با ساختار فعلی)
البته الان سیستم آموزشی ما کاری میکند که سن بچگی دارد بالاتر و بالاتر میآید!
و لذا با ساختار فعلی احتمالا تک تک ما از دوران رشد خود چند سالی، عقب افتادهایم.
# دانشگاه
# مدرسه