بسم الله الرحمن الرحیم
گویا بعضی از نعمات گرفته میشود تا باب نعماتی دیگر بسته نشود و بلکه دریایی از نعمات دیگر باز بشود.
بسم الله الرحمن الرحیم
گویا بعضی از نعمات گرفته میشود تا باب نعماتی دیگر بسته نشود و بلکه دریایی از نعمات دیگر باز بشود.
بسم الله الرحمن الرحیم
راست و دروغِ صحبتِ مدیر عامل گوگل توی دادگاه، برای این که روی هوا ثابت کند «اگر سایت گوگل، کلمهی احمق را با دونالدترامپ اشتباه میگیرد؛ کار خودشان نیست و بلکه کار کامپیوتر است و بلکه سیستم جستوجوی گوگل یک چیزی است که کاملا بر اساس جستوجوی ملت است!» را کار ندارم!
بلکه برای ثابت شدن خیلی از چیزها کافی است که وقتی شما خبر داغی را جستوجو میکنید؛ ببینید اولین چیزی که میآید، سایت رادیو دیروز و پریروز و رسانهی سلطنتی انگلیس و ویاوای امریکایی است.
بعضی از چیزها واضحتر از آن است که جای توجیه داشته باشد.
حتی اگر دونالد از نظر کارشناسان گوگل احمق نباشد.
گوگل از نظر ما یکی از اجزای نظام سلطه است.
ب.نوشت: مرگ بر امریکا به معنای مرگ بر ملت یا مرگ بر یک محدودهی جغرافیایی نیست. بلکه به معنای طلب نابودی و هلاکت برای حجم و هویتی است که نظم سلطهی جهانی را در جهان ایجاد کرده و ملتها را برخی به اجبار، آتشافروزی و فسادآفرینی و برخی به ارادهی خودشان، به بردگی کشیده است.
بسم الله الرحمن الرحیم
و ما ادراک ما حسد؟
برخی مسائل را باید بلند بگوییم.
***
یک سری اتفاقات به صورت پنهانی و یکباره اتفاق میافتند. شاید وقایعی را در آن ابتدا حس کنیم. حرکتهایی را مشاهده کنیم و نشانههایی را ببنیم؛ شاید هم اصلا خبر نداشته باشیم.
بعضی اوقات انسان حس میکند که پردهای از سیاهی دارد زندگیاش را فرا میگیرد. محیط پیرامونی و یا امری صحیح که حیاتی است. دارد خوب پیش میرود ولی یکهو پشت سر هم مواجه با شرایط نابهسامانی میشود که دیگر دست ما نیست! شرایطی است که تاریکی میخواهد در آن امر فراگیر شود.
هر چه انسان بالا و پایین میکند که اشتباهش چه بوده؟ کجا خطا کرده؟ شاید متوجه بشود و اصلاح کند.
***
اما اوقاتی هست که یک سری افراد احساس تنگی میکنند. فکر میکنند دارید جایشان را تنگ میکنید. در حالی که دوست دارید کار کنند. چیزهایی هم حس میکنید ولی دقیق متوجه نمیشوید که ماجرا از چه قرار است. میگذرد. یک دفعه میبینید، یکی در میان برایتان حواله میآید. از راست و چپ. شاید هم تنها یک حوالهی سنگین باشد، اما خیلی سنگین میآید! دارید مسیر درست را میروید. یعنی میخواهید در مسیر حرکت کنید. اما نشد میآید توی کار! یادتان میآید که همان کسی که رو در رو احترام میگذارد رفته و کارت را پیچانده. حالا یا ظاهرا کارت دست اوست و پیچانده یا دخلی هم به او نداشته ولی رفته بدگویی کرده است. طوری که یا برکنار میشوید. یا دیگر نمیتوانی ادامه دهید.
خوب؟!
جدی است؟ یعنی باید جدی بگیریم؟
نمیدانم. به نظر مهم نوع مواجهه است.
باید خیلی دقت کنیم.
شاید خیلی ترس داشته باشیم، نسبت به صفحهها؛ نسبت به کارهای پنهانی؛ نسبت به برنامههای شیطانی؛
اگر چه ترسی ندارند، با وجود یک راه...
با وجود «پناه»...
***
یعنی باید بگوییم که پناه میبریم به ربّ مرزهای باریکی که در آن، کارها میخواهد درست شود ولی چیزی سعی میکند که نگذارد، یا درست است و یکی میخواهد آن را خراب کند.
نشانههایی که یک سوی آن خیر است و یک سو نه.
از شر همهی اینها پناه میبریم.
از شر همهی چیزهایی که آن رب، خودش خلق کرده؛ به خودش پناه میبریم.
البته نباید اشتباه بشود؛ شرها را بزرگ نمیکنیم؛ بلکه پناهبردن به او را بزرگ میکنیم.
هم جدی است.
هم باید اقدام کرد.
راه حل این واقعا پناه بردن است.
پناه میبریم.
بسم الله الرحمن الرحیم
وقتی روابط درست شکل نگرفته باشد، یکی از حالات زیر اتفاق میافتد:
با مسخرهکردن و تیکهانداختن، روابط تکهتکه میشود.
یا یا نگاه از بالا به پایین، روابط آرامی شکل نمیگیرد.
و یا ارتباط صرفا برای بهرهکشی از طرف مقابل است؛ در این صورت دیگر این چه ارتباطی است؟!
ب.نوشت: یکی از مشکلاتی که در جوامع حتی کوچک خودمانی داریم، این است که رفتارهایمان خیلی بهرهکشانه (!) یا خودخواهانه است. به خدا پناه میبریم. درنتیجه هیچ وقت کسی به کسی اضافه نمیشود و روابط سرد و شکننده است. واقعیت این است این مدل ارتباطات ما را بیشتر از امام زمان عج دور میکند. نه این که نابود کنیم؛ خدا توفیق بدهد اصلاح کنیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
حتی در محصولاتِ شرکتهای تقریبا بزرگی که اخیرا بنام شدهاند.
ایراداتی هست که واقعا ایراد محسوب میشوند.
این یعنی راه برای ابتکار و حرکت باز است.
و به یاری خدا ترسی از هیچ کس، هر چقدر هم ظاهراً بزرگ نیست.
ب.نوشت: حجم تبلیغی و برد رسانهای و هیمنهی ترساننده ولی پوشالیِ برنامهها و محصولات بزرگی که مشابه شرکتهای خارجی در کشورهای مورد هدف پیاده میشوند؛ از خودشان بزرگتر است! البته به معنای نبودن چالش برای ایجاد کارهای جدیدتر نیست. اما همینها بعضا اینقدر خلأ و ایراد جزئی و غیرجزئی دارند که جای ناامیدی نیست. ان شاء الله موفق باشید و باشیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
خواسته یا ناخواسته جریان شبه روشنفکری داخل، بیش از آن که مبدأیت تفکر و تعقل را در اجرای سیاستهای بیگانگان به کار بگیرد؛ متأسفانه تابوهایی برایش ساخته شده که به هیچ عنوان نمیتواند از آنها دل بکند.
به سادگی از یک روایت دینی میتواند چشمپوشی کند و یا با بیاعتنایی از کنار آن رد شود ولی یک درس مندرس زواردررفتهای که کسی را جز جریان سلطه پولدار نکرده است. و هیچ وقت به نفع تودههای مردم نبوده، نمیتواند کنار بگذارد.
این نشان میدهد که ساختارها، روالها و ارزشهای کپیشدهی دانشگاهی، ذهن دانشجوی جوان ما را، بیشتر مسحور ادبیات غربی و ساختارسازیهای پرجاذبه و نقاشیشدهی صرفا زیبای او میسازد تا این که او را به چرایی و پرسش وادار کند.
طوری چهارمیخ پارادایم غیرواقعی و نامنطبق با عالم هستی را برای دانشجو میکوبند تا دیگر به خودش جرئت شک هم ندهد.
آن وقت البته درون آن اجازهی پرسش و پاسخ فراهم است.
البته باز هم ترجمه جای تفکر را گرفته است.
ب.نوشت: کتابهای دانشگاهی از کوچک و بزرگش مصداق این هست. این کتابها به شکل تجربی و بدون درک کلی از عالم و عدم منطبق با جهانشناسی و ساختار انسانشناسی حقیقی یکتاپرست شکلگرفته است. خوب نتایجی این چنین به بار میآورد که جامعهها درگیر مسائل جانبی میشوند. امروزه متاسفانه فقط داروهای غربی عوارض جانبی ندارند. نظریههای غربی هم عوارض جانبی دارند البته اگر خودشان عوارض نباشند. آیا به حقیقت عالم باز میگردیم؟
بسم الله الرحمن الرحیم
طی هفت سال یک جوری پدر دانشجویان رشتهی پزشکی درمیآید که اصلا نمیرسند فکر کنند که دارند توی زمین چه کسی بازی میکنند.
ب.نوشت: نمیدانم. البته این قطعی است؛ این وضع کنونی ما ماحصل یک پشتکردن تاریخی به نسخههای پیامبران است؛ درحالیکه با بهداشت قدیم با آن شرایط، این قدر بیماریها رواج نداشت. تاریخ 150 سال پیش ایران گویای این مسئله است، در حالی که حتی با آن جزئیات به نسخهها عمل نمیشده است، گزارشها واقعا شگفتانگیز است؛ در همین تهران! در این میان شاهد دوگانههای غلطاندازی هم هستیم. اما در بحث اصلی پس از این همه درس خواندن، در آخر نیز، چیزی که روی زمین اتفاق میافتد این است که میبینیم شرکتهای چندملیتی بزرگ با سیاستهای بسیار خطرناک در کشورهای هدف دارند تغییراتی را که میخواهند، اعمال میکنند! چرخهی سهمؤلفهای چرا هیچ وقت نمیشکند؟ بازار، بیماری، درمان موضعی یا مقطعی (آیا سیاستی در جریان است؟) البته راه حل در ابتدای پاراگراف مطرح شد.
بسم الله الرحمن الرحیم
حداقل فهمیدیم کسی که بر همهی امور غالب است، خودش خیرخواه است.
پ.ن: شکر خدا باز...
بسم الله الرحمن الرحیم
تیکهات را بینداز و مسخره کن، بعدش هم عذرخواهی کن.
فقط باید آن حرف را بلند میزدی. بقیه چیزها زیاد مهم نیست.
پ.ن:
برای رفت و آمد و غذا از برنامههای دیگر استفاده کنید.