صدرِ اعظـــــــــــــم

کاش این عزیز هم نظری هم به ما کند!

صدرِ اعظـــــــــــــم

کاش این عزیز هم نظری هم به ما کند!

صدرِ اعظـــــــــــــم

تویی بهانه ‌ام اما بهانه‌ای که ندارم
گذاشتم سر خود را به شانه‌ای که ندارم
تمام عمر کشاندی مرا به سوی نگاهت
تمام عمر به سویِ نشانه‌ای که ندارم
زِ رقعه

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۱۲ بهمن ۰۱، ۰۰:۰۸ - شاگرد بنّا
    احسنت
پیوندهای روزانه

۵۳ مطلب با موضوع «بازتاب» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

با شرمندگی، سرافکندگی، ابا و ننگ این مقایسه قابل شنیدن است.

شنیده‌ایم که در دوران امام حسین علیه السلام،

مدینه النّبی،

به مدینه‌ای دیگر تبدیل شده بود.


شهری که مرکز کنسرت‌ها و آوازه‌خوان‌ها و زنان رقاصه شده بود!


یعنی شهری که محل هجرت پیامبر بوده است و سال‌ها رنج و سختی را برای دین الهی به خود پذیرفته بود، در کمتر از پنجاه سال به چنین وضعی تبدیل شد.

زمانی امام حسین علیه السلام شهید می‌شوند که مردم جز ظاهری برای نماز و ظواهری برای پایه‌های دین، نمی‌شناختند.

و دنیاپرستی دنیای اسلام را فراگرفته بود.


این که در لفافه‌ی «لباس پیامبر» و نیز در پوششِ «رسانه‌ی ملی»

کنسرت و نوازندگی و آوازه‌خوانی را ارزش نشان دهیم، «خدمت» است؟


آیا این غوطه‌وری، افتخار است؟

آیا می‌خواهیم با دست خودمان ایران را تبدیل کنیم؟


هیهات

# امروز

# توکل

# جامعه سازی

# جاهلیت

۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۲:۰۴
صلوات

بسم الله الرحمن الرحیم

زبان یک درگاه انتقال معانی است. نه تنها چنین تأثیری دارد بلکه کلمات در ادبیات هستند که معنا می‌شوند.

شاید این جمله را شنیده باشیم که کسی می‌تواند زبانی را خوب حرف بزند که با واژگان همان زبان فکر کند.

این سخن در سبب‌های فعلی خود، حرفی بسیار دقیق است.


گرچه اکنون حرف درباره این نیست که انسان با واژگان فکر می‌کند یا با چیزهای دیگری فکر می‌کند. بلکه در این زمان غالب مردم، درون زبان‌ها معناهای خود را دریافت می‌کنند.

و در این صورت، هر چه این زبان‌ها از منابع حقیقی خود فاصله بگیرند، الفاظ نمی‌توانند به سادگی نمودار واضحی از معانی حقیقی خود به دست بدهند. چرا که ارتباط‌های الفاظ و معانی در این ادبیات، به هم ریخته است.


زبان مانند یک زمین است، هر چه این زمین طیب‌تر و به مبدأ حقیقی الهی ارتباط‌دارتر و باغبان‌های آن به هدایت الهی آراسته‌تر این درخت تنومندتر و شکوهمندتر خواهد شد.


بی‌گمان در زبان‌های مقصد، بسته به بستر شکل و تطور آن‌ها، بسیاری از الفاظ بی‌ترجمه هستند. و از هر دو طرف این اتفاق ممکن است بیفتد.

اما واژگان حاوی فرهنگ خود هستند.

یعنی اگر کسی واژه‌ای را به درون یک زبان دیگر منتقل می‌کند؛ فرهنگ متصل و ارتباطات متصل به آن را هم دارد منتقل می‌کند.

***

برای مثال، شما mall را در یک زبان وارد نمی‌کنید مگر این که فرهنگ آن را نیز وارد خواهید کرد. mall یک فروشگاه صرف نیست. ترکیبی از مصرف‌گرایی و سردرگمی و مقهور بودن و غفلت می‌شود یک mall تمام عیار.

هر چند همه‌روزه‌ی سال تخفیف 99% بگیرید و همه‌ی فیلم‌های سینمایی را با کیفیت 100K و سرعت 160f/s ببینید! و هر چند در غذاخوری‌های آن با حرص و ولع هر چه تمام‌تر غذاهای زودگرم‌شونده را میل بفرمایید. و 6 ساعتی را در شهربازی آن به سرببرید. و یا چند ساعتی همراه خانواده، با جیبی نه‌چندان‌پُر همه‌ی طبقات آن را و تک‌تک مغازه‌های آن را بازدید کنید!

***

اگر شما به ترجمه‌ی talent علاقه‌دارید. اگر در دامِ صنعت غفلت و سرگرمی نیفتید و حتی اگر شما فرهنگ پشتک وارو و آوازه‌خوانی و تئاتر و ... را نخواهید به عنوان یک آدم با استعداد قبول بفرمایید. حتماً در دام این start upهای خدماتی خواهید افتاد. شما باید بتوانید دنیای خود را تغییر بدهید.

طبیعتاً ایده‌هایی که هست را کپی کنید تا ببینیم چقدر از بازار را می‌توانید به نام خود کنید! البته شما خیلی باهوش هستید اگر وارد بازار کار بشوید این‌قدر ایده‌های نو می‌زنید که در و پنجره‌ی شرکتتان را هم مثل گوگل خواهید کرد! البته باید خدمت شما همین اول عرض کنیم که در بهترین شتاب‌دهنده‌ها حداکثر 30% تیم‌ها رشد می‌کنند و بقیه توفیق چندانی به دست نمی‌آورند. و حتی بعضی‌ها بعد از جذب سرمایه با مُخ به زمین خورده‌اند!

***

start up در کشورهای مقصد برای عاملین خارجیِ خود به معنای بسط و سلطه بر زیرساخت‌های نرم کشورها است.

ولی برای عاملین داخلی آن در کشورهای هدف، بیشتر معنای فرهنگی دارد. بازار آموزش‌دهندگان و ارائه‌دهندگان هم داغ است. به این صورت شما همیشه می‌توانید خودتان را ارتقا دهید؛ همه‌ی درس‌ها آماده است؛ شما فقط باید بخواهید که یاد بگیرید. دوستان خود را چطور انتخاب کنید. money را چطور ببینید. utility را بهینه کنید. چگونه یک business موفق راه اندازی کنید. و بلکه چگونه دنیای خودتان را تغییر دهید!!!

ما برای خواب و بیداریتان هم در کلاس‌ها برنامه می‌دهیم. در کلاس‌های ما حتی معنویت هم هست! دعا کنید و خوب باشید.

***

در این فرآیندِ ترجمه، معانیِ باارزش، معنای تحریف‌شده‌ی جذابی به خود می‌گیرند! «کارکرد» خودشان را ندارند ولی هستند! آدم هم فکر می‌کند بر سبیل مستقیم است!


اگر کسی اصرار دارد که باید «واردات زبانی» انجام دهیم؛ باید از او پرسید که تاکنون چقدر «صادرات» کرده‌ای که به فکر «واردات» افتاده‌ای؟

و مثال «آبگوشت بزباش» فقط برای کسانی است که از خود تهی هستند. تقی‌زاده‌هایی که روزی می‌گفتند از سر تا پا فرنگی شویم تا پیشرفت کنیم! اما پیشرفت که نکردند پنجاه سال کشور را به ذلت و حقارت وابستگی کشاندند.

غافل از این که کسانی که از خود تهی و از بیگانه پر هستند؛ نمی‌توانند الگوی خوبی برای الگودهی به جامعه باشند.

«بی‌هویتی»، «وابستگی» را به دنبال می‌آورد.

و «احساس هویت» به «بروز» منجر می‌شود.

ما اگر در فرهنگ با غنایِ اسلام خودمان را پیدا کنیم؛ قطعا دنیای خود و دیگران را دگرگون خواهیم کرد و به اوج خواهیم رساند.

***

و در آخر

زبانی که نسبت‌ها و شبکه‌های معنایی خود با طبیعتِ متصل به مبدأ و خدای عالم به مرور گم کرده، چگونه می‌تواند انسان را به ملکوت اعلی راهنما بشود؟

***

برای همین، اگر می‌خواهیم زبانی بیاموزیم، بدانیم که داریم ستون‌های خودمان را محکم می‌کنیم. ممکن است مدتی کوتاه بهره‌مندی‌هایی به وجود بیاید؛ ولی بدانیم این بهره‌مندی‌ها برای همه هست. ولی چیزی که می‌ماند این است که با دلالت‌های آن محشور خواهیم شد.

# امروز

# فرهنگ‌سازی پنهان

# کلاس زبان

۱ ۱۷ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۷:۰۶
صلوات

بسم الله الرحمن الرحیم

تلویزیون فرهنگ‌ساز است.

  • می‌تواند با نظام تشویق و بی‌اعتنایی فرهنگ درست کند.
  • می‌تواند با تکرار ذائقه‌ای را ایجاد کند و بسازد.
  • می‌تواند با بهره‌گیری از هنر، مفاهیمی را در ذهن مخاطب بسازد.
  • می‌تواند با نشان‌دادن افراد مختلف مقابل سمع و نظر مردم، الگوسازی کند.
  • می‌تواند معرفت مردم را بالا ببرد. دایره‌ی معلومات ایشان را بالا ببرد.


اما می‌تواند وقت مردم را تلف کند.

در سریال‌ها کاری کند که دروغ گسترش پیدا کند.

در برنامه‌های تلویزیونی کاری کند که همت افراد به چیزهای دون‌پایه و بی‌ارزش متمایل شود.


چالش تلویزیون «الان» مدیریت نیست.

چالش تلویزیون یک مدیرِ برنامه‌سازِ مؤمنِ متعبدِ انقلابی است.

که راه‌های مشروع و غیراغواگرانه‌ی جذب مخاطب را بداند و به کار ببندد.


+ به یاری و تفضل خدا، ما باید به نیازهای واقعی مشغول شویم.

# تلاش

# جهاد

# نیاز واقعی

۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۹:۱۷
صلوات

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی ایستاده بود داد می‌زد آی دزد دزد و به سمت یک نفر اشاره می‌کرد. همه دنبال اشاره‌اش دویدند.

اما ندیدند خود آن کسی که این اشاره را به سمت او می‌گرفت دزد بود.

***

این مَثَل تلخ و شیرین امروز است.

تروریست‌هایِ احمقِ سفاک به سپاه برچسب تروریست بودن می‌زنند. صفت خودشان را روی دیگران می‌گذارند!

از آن طرف، جاسوس‌ها و اعوان و انصار رسانه‌ای خودشان را به خط کرده‌اند تا اَپِ کوچکی را که پوسته‌ی یک گوشته(!) است، تحریم کنند. چون احساس خطر کرده‌اند که دیگر نمی‌توانند گرام را اجرا کنند و ارز از کشور خارج کنند.

اگر یک پوسته خطرناک است، چرا تلگرام که اطلاعاتِ مردم را به سعودی و رژیم اسرائیل و منافقین و ... می‌فروشد، خطرناک نیست؟!

***

زیبا نیست؟!


# امروز

# بصیرت

۱ ۰۵ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۰:۰۴
صلوات

بسم الله الرحمن الرحیم

رحمت پیامبر برای همه‌ی عالم اراده شده است.

اما پیامبر از بین مسلمانان تنها برای کسانی که مؤمن هستند، رحمت است.

و برای کسانی که منافق هستند و هر روز به طعنه و کنایه‌ای ظاهر می‌شوند؛ نه تنها نار جهنم را انذار می‌دهد بلکه خط و ربط آن‌ها را نیز برملا می‌کند؛ چیزی که بشدت از آن خوف دارند و حتی از ترس شنیدن، انگشتان خود را در گوش خود فرو می‌کنند.

مرحله‌ی بعد از برملا کردن، بصیرت عمومی و امتداد آن به عرصه‌ی جامعه است که باید توسط مؤمنین اتفاق بیفتد؛ همچون عمار و هم‌چون یاران دیگر که در اطراف و اکناف عالم این مجاهدت‌ها را داشتند؛ چیزی که در زمان حاکمیت امام علی علیه السلام می‌توان جست‌وجو کرد.

و نیز برای کسانی از این افراد که برای گمراهی و به آتش‌کشیدن دنیا و نیز آخرت مؤمنین، مقابل رسول، صف‌بندی می‌کنند؛ بد عاقبتی را تنظیم کرده است.


+ چقدر گره‌گشا هستیم؟

۰ ۳۰ فروردين ۹۸ ، ۰۷:۰۹
صلوات

بسم الله الرحمن الرحیم

در سال 92 پناه بردیم به خدا از بستن دهان منتقدان.

پناه که نبردیم از دوختن دهان منتقدان!

# بصیرت

۰ ۲۸ فروردين ۹۸ ، ۰۸:۰۸
صلوات

بسم الله الرحمن الرحیم

پیروزی وقتی خودش را به طور کامل نشان می‌دهد؛ که ما مستقل شویم.

همان‌طور که شکست مقطعی دشمن، با این که خوب است ولی اساسی نیست. یعنی کار را تمام نمی‌کند. لازم است، کاری کنیم تا دیگر جرئت حمله و دست‌اندازی به خودشان ندهند.

این در صورتی به وجود می‌آید که صحنه را ببینند و بگویند هر جور ما ورود کنیم شکست‌خورده‌ی صحنه هستیم و فقط باید هزینه بدهیم.


وقتی این همه توانایی در کشور ریخته است. اگر می‌خواهیم به جایی برسیم، خودمان باید دست به کار شویم و این ریخته‌ها را نذر امام‌زاده کنیم!

یک‌درصد منابع جهان در اختیار ایران است. یک‌درصد جمعیت جهان در ایران هستند. متوسط هوش و استعداد ایرانی از متوسط استعداد جهانی بالاتر است. معنویت و نشاط کاری در ایران به شدت بالاست و بسیارند کسانی که می‌توانند محیط کاری و زندگی خود را با اندک اراده‌ای متحول کنند.


ولی باید باور کنیم که می‌توانیم.

همه با هم، می‌توانیم ان‌شاءالله.

۱ ۱۲ فروردين ۹۸ ، ۱۴:۳۰
صلوات

بسم الله الرحمن الرحیم

این فرهنگ مسخره از کجا آمده که باید از همه چیز پول در بیاوریم؟

و برای هر چیزی باید تصدیق یا لایسنسی داشته باشیم.


خدا فرهنگ ما را از این بلیات دور کند که اگر بخواهد می‌تواند ما را نیز این چنین بگرداند.


ان شاء الله امسال سال گشایش‌ها باشد.

سالی که هر یک از ما بتوانیم در بالابردن رونق تولید اقتصادی نقش ایفا کنیم.

# فرهنگ‌سازی پنهان

۰ ۰۴ فروردين ۹۸ ، ۲۳:۴۳
صلوات

بسم الله الرحمن الرحیم

ما مردم عزیزتر از جان خود را وارد چه صحنه‌هایی می‌کنیم؟

راهی که به سعادت ختم می‌شود یا راهی که معلوم نیست پایه‌های آن چیست و به چه سمت و سویی می‌رود؟

آیا سرگرمی‌هایی را برای ملت خود تجویز می‌کنیم که آن‌ها را به سمت خیر و رشاد سوق نمی‌دهند؟

آیا اگر یک فردی یک بیان سعادت‌بخشی از منبع حق و حقیقت بیان کند، مردم کف‌بر می‌شوند، چهارستاره می‌دهند و برای امتی واحد برای احیای امر موعود قیام می‌کنند؟

و یا کاری می‌کنیم که می‌گویند خیلی ما ذکر شنیده‌ایم و الان یک چیزی بگو سرگرم شویم؟!



ب.نوشت: خداوند متعال بساط به‌لهوکشاندن و بازیچه‌گرفتن مردم ملت‌ها به دست سیاست‌مداران فرهنگی تاریک‌خانه‌های جهان را بر هم خواهد زد.

# امروز

# فرهنگ‌سازی پنهان

# که چی؟

۰ ۲۹ اسفند ۹۷ ، ۱۰:۲۲
صلوات

بسم الله الرحمن الرحیم

آرام نمی‌گرفت.

در صحنه‌ها حضور مؤثر داشت.

از این طرف به آن طرف می‌رفت. خودش یک سپاه بود.

هم‌زمان هر جا گره‌ای پیدا می‌شد، نور می‌انداخت و با بیان، گره‌ها را باز می‌کرد.

در آن فضای غبارآلود فضا به شکلی بود که کسانی که دچار التهاب و تردید می‌شدند، پیش او می‌رفتند.

در مقابلِ جبهه‌ی دورویی از دشمنی و تحریف و مکر و حیله در روزهای صفین، گره‌گشای امیرالمؤمنین علیه السلام بیش از نود سال داشت!

# امروز

# بصیرت

۰ ۲۷ اسفند ۹۷ ، ۱۴:۰۰
صلوات