صدرِ اعظـــــــــــــم

کاش این عزیز هم نظری هم به ما کند!

صدرِ اعظـــــــــــــم

کاش این عزیز هم نظری هم به ما کند!

صدرِ اعظـــــــــــــم

تویی بهانه ‌ام اما بهانه‌ای که ندارم
گذاشتم سر خود را به شانه‌ای که ندارم
تمام عمر کشاندی مرا به سوی نگاهت
تمام عمر به سویِ نشانه‌ای که ندارم
زِ رقعه

آخرین نظرات
  • ۱۲ بهمن ۰۱، ۰۰:۰۸ - شاگرد بنّا
    احسنت
پیوندهای روزانه

۵۱ مطلب با موضوع «بازتاب» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

آیا کاسه‌ی کسانی که شش سال پیش طرح قبلی سوخت را بی‌هوده خواندند و آن را صرفا به جهت حرف‌های انتخاباتی که زده بودند، برداشتند

و دو نرخی بودن آن را عامل فساد دانستند

 

و کسانی که خالصا لوجه الله و برای مردم کار می‌کنند و به غرب و شرقی که منهدم شده، متمایل نیستند، یکسان است؟

***

یک جریان، جریان انقلابی که به نفع مردم کار کرده‌اند و همیشه در صحنه بوده‌اند.

 

در مقابل شبه جریانات مختلفی حضور دارند:

یکی از آن‌ها شبه جریانی است که سال‌ها کشور را به غرب و مسائل شبه اقتصادی تهی از واقعیت ب ر ج ا م ی وابسته نمودند. و هنوز از برکات مذاکره‌ی بی‌فایده با سلطه‌گر صحبت می‌کنند و عهد مجدد با آدم دروغگو را تئوریزه می‌کنند!

# دستگاه تحلیلی

۰ ۱۲ آذر ۹۸ ، ۲۲:۴۹
صلوات

بسم الله الرحمن الرحیم

اگر حضرت آقا تصمیم را روی دوش تصمیم سران سه قوه نمی‌فرستادند. و جریان تصمیم سه قوه را محکم نمی‌کردند. و شخصا دستور فی الفور برای کاهش قیمت و ... صادر می‌نمودند.

 

اولا ورود ایشان به جریان و روال قانونی (با حفظ این که از جهت قانونی هم ورود ایشان منعی ندارد)، می‌توانست بهانه را برای افراد بازکند که با خالی‌کردن شانه از زیر قانون و مسئولیت خویش، عده‌ای بگویند ایشان اجازه‌ی کار قانونی نمی‌دهد و با فتنه‌پراکنی با وسیله قراردادن بخشی از قانون علیه بخش مهم‌تر قانون، فضا را آلوده‌کنند. درنتیجه، در لایه‌های پایین‌تر هیچ قانونی ضمانت اجرایی نمی‌توانست داشته باشد.

به همین دلیل بهترین میخی که باید کوبیده شود میخ قانون بود که آقا این کار را انجام دادند.

ثانیا هر تصمیم دیگر می‌توانست شر بیشتری داشته باشد. یعنی این راه و تصمیم تماماً به خیر امّت و کشور بوده است. یعنی اگر ایشان با این خلوص الهی خودشان، کار را از جهتی به نام خود تمام نمی‌کردند (گرچه خودشان از جهت تصمیم‌گیری هیچ ورودی در این زمینه نداشتند)؛

 

دو اتفاق می‌توانست بیفتد:

یک این که جریان اصول‌گرا و اصلاح‌طلب (که این تقسیم‌بندی درست هم نیست) در مجلس فعال شده بودند برای این که لایحه‌ای را به مجلس ببرند تا این هزینه به مقدار قبلی خود بازگردد. جریانی برای این که ما نشان بدهند به فکر مردم هستیم و یا برای این که در دقیقه‌ی نود رأی جمع کنند و جریانی هم برای جلوگیری از آسیب‌هایی که به مردم وارد شده است.

یعنی فارغ از دسته‌بندی‌ها، دو جریان انقلابی و جریان غیرانقلابی فعال می‌شد برای کاهش و برگرداندن به حالت عادی...

و در این شرایط دولت هم خودش ادعا و مدعایی داشت و به این راحتی و با این وضعیت اصلا راضی نمی‌شد که کسی بخواهد کار او را به هم بزند. در نتیجه دو قطبی در میان نمایندگان، و یک دو قطبی دیگر بین دولت و مجلس و نزاعی همه‌جانبه و در کل ماجرا دوقطبی موافقان و مخالفان، شکل می‌گرفت.

 

دو این که افرادی که اغتشاش می‌کردند وضعیت روشنی نمی‌داشتند. برنامه‌ای که هر کسی اندکی تأمل کند می‌فهمد که برنامه‌ریزی شده در شهرهای کشور چنین اتفاقاتی رقم می‌خورد. و این کار تنها از اشرار جهان و دنباله‌های آنان بر می‌آید. همان‌طور که رسانه‌های آن‌ها و خودشان شخصا از این اغتشاشات و اشرار دفاع می‌کنند!

 

و وقتی دو قطبی در جامعه شکل بگیرد. قطب بازنده‌ای که سال‌ها روی موضوع مذاکره و ... تأکید داشت یا همکار جریان مذکور نامیده می‌شد و قبل از آن با روش دینی بالا نیامده بود، این قطب بازنده، با توجه به این که در شرایط انتخابات چیزی برای از دست دادن نداشت؛ آن طور که در فتنه‌های ۱۰ سال پیش هم مشاهده شد؛ ابایی نمی‌کرد از این که برای جمع‌آوری رأی و یا خالی‌کردن برخی عقده‌های درونی، از گروه‌های اغتشاش‌کننده‌ی سازمان‌دهی شده‌ی میان میدان، استفاده کند. یعنی به سمت خود جذب کند. و برای فشار از پایین از آن‌ها استفاده نماید.

در این صورت مردم و طرفداران خود را هم به صحنه می‌آورد و همراه با آشوب‌گران، علیه دیگر مردم از آن‌ها استفاده می‌کرد.

با این وضعیت، چه اتفاقی می‌توانست بیفتد؟

 

***

 

اما یک مرد خدا با افق دید الهی، فقط می‌تواند این گونه دست این دشمنان خبیث را بخواند.

تا کارهایی که (در این شرایط افراد نوجوان و عادی هم تاحدودی می‌فهمند که این شیوه‌ی اجرای یک طرح نمی‌تواند روش درست و صحیح و دارای جوانب امر صحیحی باشد) ممکن هم هست از سر «ندانستن»، یا از سر «بی‌تدبیری» یا از «سهل اندیشی» باشد یا احتمالا از «نفوذ افراد در لباس مشاور و نزدیکان بعضی از قوا خبر بدهد» نتواند یک چند قطبی ایجاد کند.

زمانی که هم‌زمان حداقل ۱۰ طرح برای مدیریت بنزین وجود دارد.

 

با این شرایط فقط دست و یک قلب الهی می‌تواند همه را یک طرف بیاورد و عوامل اغتشاش‌گر را - که به قول یکی از این خارج‌نشین‌ها در گفت‌وگو با یک شبکه‌ی انگلیسی، دو یا سه سال برایش برنامه‌ریزی شده بود - همگی یک طرف ببرد. آن هم دست‌خالی و شبکه‌ی آن‌ها لو برود. و یک شکست سنگین امنیتی به دشمن وارد کند. این را دشمنان بهتر می‌فهمند. چون آن‌ها هستند که طراحی‌های چندساله‌ی آن‌ها شکست خورده‌است.

آن‌ها می‌دانند که چه عقبه‌ای و چه سرمایه‌گذاری را ازدست داده‌اند.

***

ما چه کاری از دستمان بر می‌آید؟

این که بدانیم سایه‌ی یک مرد الهی همه‌ی تهدیدها را تبدیل به فرصت می‌کند.

البته به یک شرط و آن هم این که شکر این نعمت را همگی به جا بیاوریم. و ان شاء الله قدر این نعمت الهی را بدانیم.

 

پانوشت: خداوند همه‌ی مردم ما و در میان آن‌ها ما را در راه اهل البیت بیش از پیش، تثبیت بفرماید.

# آقا

# آیه

# امتحان

# امروز

# بصیرت

# تجربه تاریخی

۱ ۲۹ آبان ۹۸ ، ۱۶:۲۴
صلوات

بسم الله الرحمن الرحیم

کفار و استعمارگران در دروغ‌گفتن و فریب‌دادن ماهرند و ما در فریب‌خوردن! (در محضر بهجت، ج1، ص117)

خدا می‌داند کفار چه زحمت‌هایی می‌کشند تا دروغ و افترا را به جای راست و درست در رسانه‌ها تحویل دهند. و هر روز با وسایلی و نقشه‌هایی علیه مسلمانان به میدان می‌آیند تا غافلان، آگاه نشوند... (در محضر بهجت، ج1، ص122)*

***

در در علم هم همین منوال است.

این قدر می‌گویند شما نمی‌توانید و ما می‌توانیم. ما هم ساده‌لوحانه باور می‌کنیم.

وقتی همه‌ی علم در اختیار ولی زمان است؛ و اگر بخواهد به اذن الهی در قلب هر کسی که بخواهد قرار می‌دهد. آن علمی که به بهشت می‌برد.

این علوم هم اگر ما هدفمان را درست کنیم همین صورت را خواهد داشت.

کفار خلاف مسیر آب رفته‌اند و «دویست و پنجاه» یا «سیصد» سال طول کشیده است تا به این جا برسند.

ما که در مسیر آب می‌خواهیم حرکت کنیم این مسیر را به زودی می‌توانیم دنبال کنیم و از مرزهای فعلی آن بگذریم.

 

منبع نیمه‌ی ابتدایی

* کانال مرکز نشر آثار آیت الله بهجت در سروش

# العلم

# امروز

# تبلیغات

# فرهنگ غرب

۰ ۱۵ مهر ۹۸ ، ۲۲:۵۳
صلوات

بسم الله الرحمن الرحیم

مجموعه‌های فرهنگی ایمانی انقلابی، غالباً برای حل مشکلات نظام و حفره‌های آن شروع و ادامه می‌یابند.

ولی آفت بزرگ این مجموعه‌ها سوار شدن روی سیستم خود و دست‌ها را طوری حائل کردن است که کسی تقلب نکند یا کسی مشابه‌کاری نکند یا کسی کنار ما در نیاید. یعنی کسی با کسی کار نمی‌کند مگر اندازه‌ی خودش یا بزرگ‌تر از خودش باشد. یا رابطه‌ای وجود داشته باشد.

 

این یک آسیب بزرگ ماست. شاید به هم‌دیگر اعتماد نداریم. این هست.

شاید فرد دیگری را لایق این نمی‌دانیم که درباره‌ی نظام کار به خصوصی انجام بدهد! این خیلی خطرناک است.

 

در هر صورت با این که تعدّد مجموعه‌ها با توجه به تعدد مخاطب صرفاً مسئله‌ی بدی شاید نباشد.

ولی این که مجموعه‌های مؤمن در ارتباط‌ها و پروتوکل‌های ارتباطی با هم، بسیار سخت‌ارتباط هستند؛ و به این راحتی دو مجموعه با هم بر کاری متفق نمی‌شوند این بسیار امر سخت و ناگواری است.

# از خودمان شروع کنیم

# امروز

# تشکیلات

# تمدن سازی

۱ ۲۹ شهریور ۹۸ ، ۱۱:۰۵
صلوات

بسم الله الرحمن الرحیم

وقتی حضرت عمار یاسر سلام الله علیه، در جنگ صفین در صف امام علی علیه السلام، شرکت کرد عده‌ای دودل شدند. چرا که از پیامبر عظیم الشأن اسلام، روایتی در اقطار اسلامی پیچیده بود که عمار را گروهی ستمگر و باغی می‌کُشند.

و وقتی ایشان شهید شدند؛ لشگر امویان دچار به هم‌ریختگی شد و فهمیدند که گروه ستمگر هستند. یعنی همان گروهی که قبل از اسلام هم مقابل اسلام تا لحظات آخر به خود تردید راه نداده بود، آن روز در لباس اسلام مقابل اسلام ایستاده بود.

وقتی خبر به معاویه رسید، عمروعاص (علیهما لعنة‌الله و ملائکته و الناس اجمعین) گفت که ما نکشتیم بلکه کسی کشت که او را به مصاف با ما آورده است!!!

***

یک تئوری وجود دارد که از فرعون به ارث رسیده است که «ملت را نفهم و حیوانی چهار پا فرض کن تا تو را اطاعت کنند».

***

امروز داریم می‌بینیم که آقایان در لباس مسلمانی و تئوری‌سازی‌های علمی و دست‌وپازدن‌هایی برای پیشبرد اهدافی، می‌گویند که اسامی شهید را باید از روی تابلوها برداریم. نکته‌ی جالب ماجرا این‌جاست که خیلی هم جدی و با اعتماد به نفس می‌گویند تا مردم را در «یاد شهدا» دچار شبهه و ذهنیت‌های غبارآلود کنند. تا در این مسیر به خیال خودشان، دچار تعلل و تشکیک شوند.

 

گاهی رنج و زحمت زنده‌نگه‌داشتن خونِ شهید از خود شهادت کمتر نیست.

نیتمان را صاف کنیم.

 

+

# شهید

۰ ۲۶ شهریور ۹۸ ، ۱۸:۱۲
صلوات

بسم الله الرحمن الرحیم

یاأیها النبی

حرض المؤمنین علی القتال

إن یکن منکم عشرون صابرون یغلبوا مأتین

و إن یکن منکم مائة یغلبوا ألفا من الذین کفروا

بأنهم قوم لا یفقهون

 

سؤالی که به وجود می‌آید این است که درباره‌ی قیام توابین، چرا این آیه جاری نشد و غالب نشدند.

با این که همه شهید شدند با این حال در جریان عاشورا حرکتی را در تاریخ جاری نساختند؟

نکاتی به ذهن می‌رسد که خود را به خدا پناه می‌دهیم.

 

از شرایطی که از آیه‌ی بالا می‌توان استخراج کرد یکی نفهمیدن کفار است. و در مقابل فقه مؤمنان.

صددرصد نباید به دنبال دنیا در برابر آخرت بود.

بلکه آخرت از میان دنیا می‌گذرد.

و امر مولا گاهی از میان برخی از امور دنیایی می‌گذرد.

یکی از این‌ها امکان در ارض است. اگر امکان در زمین نباشد چگونه می‌توان دین را و حدود الهی را اقامه نمود.

بلکه امکان در ارض هم تابع شرایط است.

یعنی گاهی وظیفه رفتن به سمت تشکیل حکومت در کوتاه مدت است. گاهی شرایط نیست و حرکت در میان‌مدت و بلندمدت طراحی می‌شود. و مبارزه‌ی حاد تشکیلاتی جهت امری مشخص یا پنهان در دستور کار قرار می‌گیرد.

هم‌چنین، بازی‌نخوردن و در زمین دشمن بازی نکردن است. دیدن این که چه اتفاقی دارد در صحنه می‌افتد و تصمیم درست.

این‌ها باید به یک فهم زنده کمک کند. فهمی که در عمل خودش را نشان بدهد.

 

در زمان امام حسن علیه السلام، به تعبیر حضرت آیت الله خامنه‌ای، امام حسن علیه السلام حکومت را به نهضت تبدیل کردند. یعنی یک بازگشت تاکتیکی. برای این که اگر ادامه می‌دادند، با وجود شدت نفاق بنی امیه همه‌ی مؤمنین در هم کوبیده می‌شدند. و پناه بر خدا یاران صادق و مصدق از میان می‌رفتند طوری که قابلیت ادامه‌ی حیات اسلام از بین می‌رفت.

به همین دلیل به دلیل قلت یاران فهمیده و صبور بر امور صعب، این امر دائر بر این اقدام شد.

 

در زمان امام حسین علیه السلام نیز همان امر 10 سال دیگر ادامه پیدا کرد. تا این که نفاق و دورویی بنی امیه به کفر عملی و آشکار تبدیل شد. و مسیر حکومت به سمت فسق علنی و حاکم و امام کفر ظاهر رفت. در این صورت برنامه‌ی امام نیز تغییر نمود. و با نامه‌ی کوفیان، حرکت به سمت امر به معروف و نهی از منکر با جمعیتی بیشتر و بزرگ‌تر ادامه یافت. تا این که می‌توانست به یک حاکمیت بزرگ شیعی تبدیل شود.

اما می‌بینیم که خوف و ترس و هم‌چنین عدم درک درست مسائل، همچون عدم اطاعت از فرستاده‌ی امام جاری است.

***

دوم این که آیا قیام توابین به امر امام زمان (علیه السلام) بود؟

یعنی در ادامه‌ی یک تحریض و تشویقی بود که به شأن پیامبر متصل است؟

شاید ما درک دقیقی نداریم از این موضوع که اگر یک حرکت به امام متصل بشود چه اثر بزرگی پیدا می‌کند. چقدر در رسیدن سریع می‌شود.

اما اگر از غیر مجرا جلو برود، بسیار هزینه می‌شود و به نتیجه کمتری خواهد رسید.

 

هما امامان قاما او قعدا

دو امام همام، امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام امام هستند چه بنشینند و چه بایستند. چه امر به جنگ داشته باشند و چه نداشته باشند.

همه‌ی شکست‌های غیر ماندگار و غیر حرکت‌آفرین شیعه در دوران تاریخ، از عدم هماهنگی و رابطه‌ی صحیح امّت با امام نشأت می‌گیرد. یعنی اگر بخش مشخصی از سپاه امام حسن علیه السلام مرزبندی‌ها را درست درک می‌کردند دیگر امام مجبور به عقب نشینی تاکتیکی هم نمی‌شدند. ولی خوب مجبور شدند تا اسلام سالم بماند.

در زمان امام حسین علیه السلام نیز دوباره این اتفاق افتاد. پناه بر خدا آن وضع پیش آمد.

اما بعد از ایشان، امام علی بن الحسین علیه السلام، امام هستند. ایشان شأن هدایتی دارند. باید توابین (و هر جریان دیگری در هر زمان از تاریخ) می‌دیدند امر جهادشان به امام حاضر متصل می‌شود یا خیر.

 

در این صورت ممکن است ایشان بفرمایند که نکنید. ممکن است به طریقی از مجرای وکالت بفرمایند. ممکن است بفرمایند به فرد دیگری چون مختار بپیوندید. و یا این که به طریقی امر را حل بفرمایند.

***

در این حالت، معنای صبر نیز خودش را نشان خواهد داد. صبر بر امر کاری است که بسیار سخت است.

چگونه می‌توان بدون نگاه رحیمانه ایشان صبر کرد. سیل، شیعه را بدون این نگاه رحیمانه می‌برد. صبر ما هم از ایشان است که دلمان می‌خواهد.

***

در اتصال است که یک حرکت ساده برای مثال یک نماز جماعت رابطه‌ی چندبرابری می‌یابد. یا یک زمان مشخص، رابطه‌ای چندهزار برابری در مسیر رشد و تزکیه (فردی و جمعی) هموار می‌کند.

 

خداوند اجر همگی ما را از مصیبت امام حسین علیه السلام بزرگ گرداند.

# تجربه تاریخی

# جامعه سازی

۰ ۲۰ شهریور ۹۸ ، ۰۰:۵۲
صلوات

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی هست خیلی استعداد این را دارد که از برج آزادی خودش را بیندازد پایین!

بهش رأی بدهیم یا نه؟

الگوی مردم محسوب می‌شود یا نه؟


پ.ن: چرا هم‌دیگر را درست هدایت نمی‌کنیم؟

# امروز

# بی‌برچسب

# دستگاه تحلیلی

# فرهنگ‌سازی پنهان

۰ ۲۵ تیر ۹۸ ، ۰۰:۲۵
صلوات

بسم الله الرحمن الرحیم

از قرائن و شواهد

متوجه شدیم، بعضی از مسئولین خاص دولتی،

آن هم نه در دولتی که چهار یا پنج آدم نفوذی به طور علنی در آن شکار شده است؛

بلکه برخی از دولت‌ها در کشورهای دوردست، از پخش سریالی در تلویزیون، تنشان لرزیده است.

# امروز

# بصیرت

# بی‌برچسب

# تبلیغات

۰ ۰۱ تیر ۹۸ ، ۰۰:۵۹
صلوات

بسم الله الرحمن الرحیم

با شرمندگی، سرافکندگی، ابا و ننگ این مقایسه قابل شنیدن است.

شنیده‌ایم که در دوران امام حسین علیه السلام،

مدینه النّبی،

به مدینه‌ای دیگر تبدیل شده بود.


شهری که مرکز کنسرت‌ها و آوازه‌خوان‌ها و زنان رقاصه شده بود!


یعنی شهری که محل هجرت پیامبر بوده است و سال‌ها رنج و سختی را برای دین الهی به خود پذیرفته بود، در کمتر از پنجاه سال به چنین وضعی تبدیل شد.

زمانی امام حسین علیه السلام شهید می‌شوند که مردم جز ظاهری برای نماز و ظواهری برای پایه‌های دین، نمی‌شناختند.

و دنیاپرستی دنیای اسلام را فراگرفته بود.


این که در لفافه‌ی «لباس پیامبر» و نیز در پوششِ «رسانه‌ی ملی»

کنسرت و نوازندگی و آوازه‌خوانی را ارزش نشان دهیم، «خدمت» است؟


آیا این غوطه‌وری، افتخار است؟

آیا می‌خواهیم با دست خودمان ایران را تبدیل کنیم؟


هیهات

# امروز

# توکل

# جامعه سازی

# جاهلیت

۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۲:۰۴
صلوات

بسم الله الرحمن الرحیم

زبان یک درگاه انتقال معانی است. نه تنها چنین تأثیری دارد بلکه کلمات در ادبیات هستند که معنا می‌شوند.

شاید این جمله را شنیده باشیم که کسی می‌تواند زبانی را خوب حرف بزند که با واژگان همان زبان فکر کند.

این سخن در سبب‌های فعلی خود، حرفی بسیار دقیق است.


گرچه اکنون حرف درباره این نیست که انسان با واژگان فکر می‌کند یا با چیزهای دیگری فکر می‌کند. بلکه در این زمان غالب مردم، درون زبان‌ها معناهای خود را دریافت می‌کنند.

و در این صورت، هر چه این زبان‌ها از منابع حقیقی خود فاصله بگیرند، الفاظ نمی‌توانند به سادگی نمودار واضحی از معانی حقیقی خود به دست بدهند. چرا که ارتباط‌های الفاظ و معانی در این ادبیات، به هم ریخته است.


زبان مانند یک زمین است، هر چه این زمین طیب‌تر و به مبدأ حقیقی الهی ارتباط‌دارتر و باغبان‌های آن به هدایت الهی آراسته‌تر این درخت تنومندتر و شکوهمندتر خواهد شد.


بی‌گمان در زبان‌های مقصد، بسته به بستر شکل و تطور آن‌ها، بسیاری از الفاظ بی‌ترجمه هستند. و از هر دو طرف این اتفاق ممکن است بیفتد.

اما واژگان حاوی فرهنگ خود هستند.

یعنی اگر کسی واژه‌ای را به درون یک زبان دیگر منتقل می‌کند؛ فرهنگ متصل و ارتباطات متصل به آن را هم دارد منتقل می‌کند.

***

برای مثال، شما mall را در یک زبان وارد نمی‌کنید مگر این که فرهنگ آن را نیز وارد خواهید کرد. mall یک فروشگاه صرف نیست. ترکیبی از مصرف‌گرایی و سردرگمی و مقهور بودن و غفلت می‌شود یک mall تمام عیار.

هر چند همه‌روزه‌ی سال تخفیف 99% بگیرید و همه‌ی فیلم‌های سینمایی را با کیفیت 100K و سرعت 160f/s ببینید! و هر چند در غذاخوری‌های آن با حرص و ولع هر چه تمام‌تر غذاهای زودگرم‌شونده را میل بفرمایید. و 6 ساعتی را در شهربازی آن به سرببرید. و یا چند ساعتی همراه خانواده، با جیبی نه‌چندان‌پُر همه‌ی طبقات آن را و تک‌تک مغازه‌های آن را بازدید کنید!

***

اگر شما به ترجمه‌ی talent علاقه‌دارید. اگر در دامِ صنعت غفلت و سرگرمی نیفتید و حتی اگر شما فرهنگ پشتک وارو و آوازه‌خوانی و تئاتر و ... را نخواهید به عنوان یک آدم با استعداد قبول بفرمایید. حتماً در دام این start upهای خدماتی خواهید افتاد. شما باید بتوانید دنیای خود را تغییر بدهید.

طبیعتاً ایده‌هایی که هست را کپی کنید تا ببینیم چقدر از بازار را می‌توانید به نام خود کنید! البته شما خیلی باهوش هستید اگر وارد بازار کار بشوید این‌قدر ایده‌های نو می‌زنید که در و پنجره‌ی شرکتتان را هم مثل گوگل خواهید کرد! البته باید خدمت شما همین اول عرض کنیم که در بهترین شتاب‌دهنده‌ها حداکثر 30% تیم‌ها رشد می‌کنند و بقیه توفیق چندانی به دست نمی‌آورند. و حتی بعضی‌ها بعد از جذب سرمایه با مُخ به زمین خورده‌اند!

***

start up در کشورهای مقصد برای عاملین خارجیِ خود به معنای بسط و سلطه بر زیرساخت‌های نرم کشورها است.

ولی برای عاملین داخلی آن در کشورهای هدف، بیشتر معنای فرهنگی دارد. بازار آموزش‌دهندگان و ارائه‌دهندگان هم داغ است. به این صورت شما همیشه می‌توانید خودتان را ارتقا دهید؛ همه‌ی درس‌ها آماده است؛ شما فقط باید بخواهید که یاد بگیرید. دوستان خود را چطور انتخاب کنید. money را چطور ببینید. utility را بهینه کنید. چگونه یک business موفق راه اندازی کنید. و بلکه چگونه دنیای خودتان را تغییر دهید!!!

ما برای خواب و بیداریتان هم در کلاس‌ها برنامه می‌دهیم. در کلاس‌های ما حتی معنویت هم هست! دعا کنید و خوب باشید.

***

در این فرآیندِ ترجمه، معانیِ باارزش، معنای تحریف‌شده‌ی جذابی به خود می‌گیرند! «کارکرد» خودشان را ندارند ولی هستند! آدم هم فکر می‌کند بر سبیل مستقیم است!


اگر کسی اصرار دارد که باید «واردات زبانی» انجام دهیم؛ باید از او پرسید که تاکنون چقدر «صادرات» کرده‌ای که به فکر «واردات» افتاده‌ای؟

و مثال «آبگوشت بزباش» فقط برای کسانی است که از خود تهی هستند. تقی‌زاده‌هایی که روزی می‌گفتند از سر تا پا فرنگی شویم تا پیشرفت کنیم! اما پیشرفت که نکردند پنجاه سال کشور را به ذلت و حقارت وابستگی کشاندند.

غافل از این که کسانی که از خود تهی و از بیگانه پر هستند؛ نمی‌توانند الگوی خوبی برای الگودهی به جامعه باشند.

«بی‌هویتی»، «وابستگی» را به دنبال می‌آورد.

و «احساس هویت» به «بروز» منجر می‌شود.

ما اگر در فرهنگ با غنایِ اسلام خودمان را پیدا کنیم؛ قطعا دنیای خود و دیگران را دگرگون خواهیم کرد و به اوج خواهیم رساند.

***

و در آخر

زبانی که نسبت‌ها و شبکه‌های معنایی خود با طبیعتِ متصل به مبدأ و خدای عالم به مرور گم کرده، چگونه می‌تواند انسان را به ملکوت اعلی راهنما بشود؟

***

برای همین، اگر می‌خواهیم زبانی بیاموزیم، بدانیم که داریم ستون‌های خودمان را محکم می‌کنیم. ممکن است مدتی کوتاه بهره‌مندی‌هایی به وجود بیاید؛ ولی بدانیم این بهره‌مندی‌ها برای همه هست. ولی چیزی که می‌ماند این است که با دلالت‌های آن محشور خواهیم شد.

# امروز

# فرهنگ‌سازی پنهان

# کلاس زبان

۱ ۱۷ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۷:۰۶
صلوات