بسم الله الرحمن الرحیم
خواسته یا ناخواسته جریان شبه روشنفکری داخل، بیش از آن که مبدأیت تفکر و تعقل را در اجرای سیاستهای بیگانگان به کار بگیرد؛ متأسفانه تابوهایی برایش ساخته شده که به هیچ عنوان نمیتواند از آنها دل بکند.
به سادگی از یک روایت دینی میتواند چشمپوشی کند و یا با بیاعتنایی از کنار آن رد شود ولی یک درس مندرس زواردررفتهای که کسی را جز جریان سلطه پولدار نکرده است. و هیچ وقت به نفع تودههای مردم نبوده، نمیتواند کنار بگذارد.
این نشان میدهد که ساختارها، روالها و ارزشهای کپیشدهی دانشگاهی، ذهن دانشجوی جوان ما را، بیشتر مسحور ادبیات غربی و ساختارسازیهای پرجاذبه و نقاشیشدهی صرفا زیبای او میسازد تا این که او را به چرایی و پرسش وادار کند.
طوری چهارمیخ پارادایم غیرواقعی و نامنطبق با عالم هستی را برای دانشجو میکوبند تا دیگر به خودش جرئت شک هم ندهد.
آن وقت البته درون آن اجازهی پرسش و پاسخ فراهم است.
البته باز هم ترجمه جای تفکر را گرفته است.
ب.نوشت: کتابهای دانشگاهی از کوچک و بزرگش مصداق این هست. این کتابها به شکل تجربی و بدون درک کلی از عالم و عدم منطبق با جهانشناسی و ساختار انسانشناسی حقیقی یکتاپرست شکلگرفته است. خوب نتایجی این چنین به بار میآورد که جامعهها درگیر مسائل جانبی میشوند. امروزه متاسفانه فقط داروهای غربی عوارض جانبی ندارند. نظریههای غربی هم عوارض جانبی دارند البته اگر خودشان عوارض نباشند. آیا به حقیقت عالم باز میگردیم؟
# دانشگاه