بسم الله الرحمن الرحیم
آیا بعد از این که به لطف الهی، سالها از اخلاقِ ناپسندِ جمعی قدیمی، ما را دور کردند.
از تیکه انداختنها به یکدیگر.
از نشستنهایی که به کنایههای غیبتگونه آلوده است.
که جمعهای مؤمنین را بشدت میشکند. خرد و نابود میکند.
بسم الله الرحمن الرحیم
آیا بعد از این که به لطف الهی، سالها از اخلاقِ ناپسندِ جمعی قدیمی، ما را دور کردند.
از تیکه انداختنها به یکدیگر.
از نشستنهایی که به کنایههای غیبتگونه آلوده است.
که جمعهای مؤمنین را بشدت میشکند. خرد و نابود میکند.
بسم الله الرحمن الرحیم
زبان یک درگاه انتقال معانی است. نه تنها چنین تأثیری دارد بلکه کلمات در ادبیات هستند که معنا میشوند.
شاید این جمله را شنیده باشیم که کسی میتواند زبانی را خوب حرف بزند که با واژگان همان زبان فکر کند.
این سخن در سببهای فعلی خود، حرفی بسیار دقیق است.
گرچه اکنون حرف درباره این نیست که انسان با واژگان فکر میکند یا با چیزهای دیگری فکر میکند. بلکه در این زمان غالب مردم، درون زبانها معناهای خود را دریافت میکنند.
و در این صورت، هر چه این زبانها از منابع حقیقی خود فاصله بگیرند، الفاظ نمیتوانند به سادگی نمودار واضحی از معانی حقیقی خود به دست بدهند. چرا که ارتباطهای الفاظ و معانی در این ادبیات، به هم ریخته است.
زبان مانند یک زمین است، هر چه این زمین طیبتر و به مبدأ حقیقی الهی ارتباطدارتر و باغبانهای آن به هدایت الهی آراستهتر این درخت تنومندتر و شکوهمندتر خواهد شد.
بیگمان در زبانهای مقصد، بسته به بستر شکل و تطور آنها، بسیاری از الفاظ بیترجمه هستند. و از هر دو طرف این اتفاق ممکن است بیفتد.
اما واژگان حاوی فرهنگ خود هستند.
یعنی اگر کسی واژهای را به درون یک زبان دیگر منتقل میکند؛ فرهنگ متصل و ارتباطات متصل به آن را هم دارد منتقل میکند.
***
برای مثال، شما mall را در یک زبان وارد نمیکنید مگر این که فرهنگ آن را نیز وارد خواهید کرد. mall یک فروشگاه صرف نیست. ترکیبی از مصرفگرایی و سردرگمی و مقهور بودن و غفلت میشود یک mall تمام عیار.
هر چند همهروزهی سال تخفیف 99% بگیرید و همهی فیلمهای سینمایی را با کیفیت 100K و سرعت 160f/s ببینید! و هر چند در غذاخوریهای آن با حرص و ولع هر چه تمامتر غذاهای زودگرمشونده را میل بفرمایید. و 6 ساعتی را در شهربازی آن به سرببرید. و یا چند ساعتی همراه خانواده، با جیبی نهچندانپُر همهی طبقات آن را و تکتک مغازههای آن را بازدید کنید!
***
اگر شما به ترجمهی talent علاقهدارید. اگر در دامِ صنعت غفلت و سرگرمی نیفتید و حتی اگر شما فرهنگ پشتک وارو و آوازهخوانی و تئاتر و ... را نخواهید به عنوان یک آدم با استعداد قبول بفرمایید. حتماً در دام این start upهای خدماتی خواهید افتاد. شما باید بتوانید دنیای خود را تغییر بدهید.
طبیعتاً ایدههایی که هست را کپی کنید تا ببینیم چقدر از بازار را میتوانید به نام خود کنید! البته شما خیلی باهوش هستید اگر وارد بازار کار بشوید اینقدر ایدههای نو میزنید که در و پنجرهی شرکتتان را هم مثل گوگل خواهید کرد! البته باید خدمت شما همین اول عرض کنیم که در بهترین شتابدهندهها حداکثر 30% تیمها رشد میکنند و بقیه توفیق چندانی به دست نمیآورند. و حتی بعضیها بعد از جذب سرمایه با مُخ به زمین خوردهاند!
***
start up در کشورهای مقصد برای عاملین خارجیِ خود به معنای بسط و سلطه بر زیرساختهای نرم کشورها است.
ولی برای عاملین داخلی آن در کشورهای هدف، بیشتر معنای فرهنگی دارد. بازار آموزشدهندگان و ارائهدهندگان هم داغ است. به این صورت شما همیشه میتوانید خودتان را ارتقا دهید؛ همهی درسها آماده است؛ شما فقط باید بخواهید که یاد بگیرید. دوستان خود را چطور انتخاب کنید. money را چطور ببینید. utility را بهینه کنید. چگونه یک business موفق راه اندازی کنید. و بلکه چگونه دنیای خودتان را تغییر دهید!!!
ما برای خواب و بیداریتان هم در کلاسها برنامه میدهیم. در کلاسهای ما حتی معنویت هم هست! دعا کنید و خوب باشید.
***
در این فرآیندِ ترجمه، معانیِ باارزش، معنای تحریفشدهی جذابی به خود میگیرند! «کارکرد» خودشان را ندارند ولی هستند! آدم هم فکر میکند بر سبیل مستقیم است!
اگر کسی اصرار دارد که باید «واردات زبانی» انجام دهیم؛ باید از او پرسید که تاکنون چقدر «صادرات» کردهای که به فکر «واردات» افتادهای؟
و مثال «آبگوشت بزباش» فقط برای کسانی است که از خود تهی هستند. تقیزادههایی که روزی میگفتند از سر تا پا فرنگی شویم تا پیشرفت کنیم! اما پیشرفت که نکردند پنجاه سال کشور را به ذلت و حقارت وابستگی کشاندند.
غافل از این که کسانی که از خود تهی و از بیگانه پر هستند؛ نمیتوانند الگوی خوبی برای الگودهی به جامعه باشند.
«بیهویتی»، «وابستگی» را به دنبال میآورد.
و «احساس هویت» به «بروز» منجر میشود.
ما اگر در فرهنگ با غنایِ اسلام خودمان را پیدا کنیم؛ قطعا دنیای خود و دیگران را دگرگون خواهیم کرد و به اوج خواهیم رساند.
***
و در آخر
زبانی که نسبتها و شبکههای معنایی خود با طبیعتِ متصل به مبدأ و خدای عالم به مرور گم کرده، چگونه میتواند انسان را به ملکوت اعلی راهنما بشود؟
برای همین، اگر میخواهیم زبانی بیاموزیم، بدانیم که داریم ستونهای خودمان را محکم میکنیم. ممکن است مدتی کوتاه بهرهمندیهایی به وجود بیاید؛ ولی بدانیم این بهرهمندیها برای همه هست. ولی چیزی که میماند این است که با دلالتهای آن محشور خواهیم شد.
بسم الله الرحمن الرحیم
یکی ایستاده بود داد میزد آی دزد دزد و به سمت یک نفر اشاره میکرد. همه دنبال اشارهاش دویدند.
اما ندیدند خود آن کسی که این اشاره را به سمت او میگرفت دزد بود.
***
این مَثَل تلخ و شیرین امروز است.
تروریستهایِ احمقِ سفاک به سپاه برچسب تروریست بودن میزنند. صفت خودشان را روی دیگران میگذارند!
از آن طرف، جاسوسها و اعوان و انصار رسانهای خودشان را به خط کردهاند تا اَپِ کوچکی را که پوستهی یک گوشته(!) است، تحریم کنند. چون احساس خطر کردهاند که دیگر نمیتوانند گرام را اجرا کنند و ارز از کشور خارج کنند.
اگر یک پوسته خطرناک است، چرا تلگرام که اطلاعاتِ مردم را به سعودی و رژیم اسرائیل و منافقین و ... میفروشد، خطرناک نیست؟!
***
زیبا نیست؟!
بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت امام موسی کاظم علیه السلام، در دوران زندانها مسموم و شهید شدند.
سال قبل و قبلش دو تا از اقوام، در بیمارستانهای شهر، جان خود را از دست دادند.
در این میان خواهر یک دوست، در بهشت زهرا سلام الله علیها، در مزار شهدا، جان خود را به ملک الموت هدیه میدهد.
به نظرت ما کجا میمیریم؟
+ همه داغداریم. عرض تسلیت.
+ به نیت کسانی که دستشان از دار دنیا کوتاه است یا کوتاه خواهد شد، به مناطق محروم کمک کنیم...
+ سایت مقام معظم رهبری http://leader.ir/monies
+ هلال احمر جمهوری اسلامی ایران: حساب 99999 نزد همهی بانکها
+ کمیته امداد امام خمینی ره: شمارهکارت 6037997900001000 (یا کد دستوری *8877*99#)
بسم الله الرحمن الرحیم
ما مردم عزیزتر از جان خود را وارد چه صحنههایی میکنیم؟
راهی که به سعادت ختم میشود یا راهی که معلوم نیست پایههای آن چیست و به چه سمت و سویی میرود؟
آیا سرگرمیهایی را برای ملت خود تجویز میکنیم که آنها را به سمت خیر و رشاد سوق نمیدهند؟
آیا اگر یک فردی یک بیان سعادتبخشی از منبع حق و حقیقت بیان کند، مردم کفبر میشوند، چهارستاره میدهند و برای امتی واحد برای احیای امر موعود قیام میکنند؟
و یا کاری میکنیم که میگویند خیلی ما ذکر شنیدهایم و الان یک چیزی بگو سرگرم شویم؟!
ب.نوشت: خداوند متعال بساط بهلهوکشاندن و بازیچهگرفتن مردم ملتها به دست سیاستمداران فرهنگی تاریکخانههای جهان را بر هم خواهد زد.
بسم الله الرحمن الرحیم
آرام نمیگرفت.
در صحنهها حضور مؤثر داشت.
از این طرف به آن طرف میرفت. خودش یک سپاه بود.
همزمان هر جا گرهای پیدا میشد، نور میانداخت و با بیان، گرهها را باز میکرد.
در آن فضای غبارآلود فضا به شکلی بود که کسانی که دچار التهاب و تردید میشدند، پیش او میرفتند.
در مقابلِ جبههی دورویی از دشمنی و تحریف و مکر و حیله در روزهای صفین، گرهگشای امیرالمؤمنین علیه السلام بیش از نود سال داشت!
بسم الله الرحمن الرحیم
آیا با دیدن یک یا دو خبر ناامید کننده میتوانیم یک نسبت کلی و عمومی به همه بدهیم؟
آیا در تحلیل اتفاقات داخل یک جامعهی اسلامی نقش افراد و میزان خدمت افراد یکسان است؟
آیا در تحلیل رفتار افراد، تحلیلِ فردی میتواند ما را به نقطهی قابل اتکایی برای عمل برساند؟
***
گاهی اوقات اشتباه از ناحیهی خود ماست. و اگر انتخاب درستتر و با دقتتری داشتیم بعضی مشکلات رقم نمیخورد.
ولی اگر از این هم بگذریم، یک زاویهی مهمتری هست که ما توجه نمیکنیم.
این که دوران مکه با مدینه تفاوتهای فراوان و جدی دارد.
دوران مبارزات طاغوت جمعیتهای مؤمنین پراکنده است. به راحتی نمیتوانند با هم ارتباط بگیرند و تحت فشار و اعمالِ سختترین شکنجهها هستند. یا در تبعید و یا در شکنجه و یا تحت فشارهای مختلف قرار میگیرند. در این شرایط مناسبات یک جور شکل میگیرد.
در دوران پس از انقلاب، جمعیتهای مالامال از اطراف و اکناف ایران برای زیارات مشاهد مشرفه حاضر میشوند. در ماههای محرم و صفر یک جور، در دوران شادی ائمه به سرور، و در ماه مبارک رمضان طوری دیگر در اعتکافها و مراسمات شرکت میکنند. و زمانی که مناسبات تقویمی دین در متن کارهای مردم قرار میگیرد؛ مناسبات شکل دیگری است. آسیبها شکل دیگری دارند.
آسیبهای دوران مکه، از جنس تقابل کفر و ایمان، ایمان به دنیا و آخرت، ایمان به خدا و پیامبر، صبر و استقامت مقابل ظلم و استضعاف و مبارزهای برای جلوگیری از نابودی «هر» جلوهای از حق و حقیقت دنبال میشود. و مؤلفههای دینی به شکل جمع و جور خودش را نشان میدهد.
ولی در دوران مدینه شرایط فرق میکند. بروز و جلوههای حق و قسط عمومی میشود. انفاق جایگاه ویژهای پیدا میکند. جهاد به معنای قتال متن حرکتها قرار میگیرد. صفبندیهای مؤمنین و کفارِ خارج از مرزها آشکار است. دورانی که زینت دنیا و آخرت سبب فتنه و بروز عوامل گوناگون میشود. تکالیف جلوههای مختلف پیدا میکنند. این که چقدر قسط اقامه شود به حضور همهی افراد با هم مرتبط است. این که چقدر قیام کنند به قسط در معنای اجتماعی آن. جایگاه امامت به جلوههای جدیدتری خودش را نشان میدهد. این مسیر دنبالهی قطعی دوران مکه است.
دورانی که عدهای با جریان حق کنار نمیآیند اما ظاهر را حفظ میکنند.
ارتباطات خودشان را حفظ میکنند.
خط خبری خودشان را به شکل واضح در جامعه طرح میکنند.
از هر موقعیتی برای کارشکنی و تابوشکنی بهره میبرند.
مؤمنین و نبی را اذیت میکنند.
در ترویج فساد و بیبندوباری برنامه دارند.
به تحریف اصول اصلی انقلاب دست میزنند.
با جریان خارج از مرزهای انقلاب ارتباط برقرار میکنند و قول و قرار دارند.
میگویند به افراد دور رسول جامعه انفاق نکنید تا وقتی که پراکندهشوند.
و نیز در هر فتنهای نقش ایفا میکنند و به عبارتی با سر در فتنهها فرو میروند.
ولی
همچنان نام مقام معظم رهبری و در اصل شهادت به رسول الله بودنِ فرستادهی خدا از دهانشان نمیافتد که همه فکر دیگری دربارهشان نمیکنند.
ولی در واقع جز دروغ نمیگویند. (و الله یشهد انّ ...)
طبیعتا مناسبات این دوران فرق دارد.
اگر در دوران مکه تبعیت از خدا و انکار رسالت مسئله است.
در مدینه ولی بیتفاوتی به حدود الله و رسول مسئله است.
حتی رسالت رسول، هم مورد اتفاق است.
ولی سنگر مبارزات روی اذیت و آزار، ایجاد هزینه برای تقدم و تأخر در امر الهی؛ ایجاد خطوط خبری دروغ، دامنزدن و ایجاد شرایط ابهام و فتنه، و اعمال فشار به نبی جامعه پس از ایجاد فتنهها و دنیاطلبی و اشرافیگری است.
جریان مؤمن جریانی است که سعی در حرکت و ایفای نقش در امر الهی و امر رسول دارد. و اگر لغزشی کند یا ضعفی داشته باشد، با استغفار و توبه مسیر را اصلاح میکند.
ولی جریان دیگر این گونه نیست. جریان دیگر اگر توبه هم کند، رسول الله هم برایشان استغفار کند؛ هفتاد بار هم باشد؛ گناهشان پاک نمیشود.
حتی اگر خدا و رسول از گروهی از آنها درگذرند؛ گروه دیگری از آنها در همین دنیا مستحق عذاب و چشیدن عذاب هستند.
وقتی شرایط پیچیده میشود، آخر را باید به اول شناخت.
مناسبات مکه و مدینه تفاوت دارد.
باید دید یک اتفاق دامنهی عمل کدام جریان است.
ما در دوران حاکمیت اسلامی هستیم ولی اگر همچنان در مناسبات قبلی بمانیم و حساب همه را به حساب همدیگر واریز کنیم؛ نمیتوانیم وقایع را درست تحلیل کنیم.
نوشت: از خدا تحلیل درست و بصیرت، عمل به دانستهها و صبر، و علم به مواضع حق و نیز تقوا میطلبیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
وقتی ایمان در ایران جریان دارد هیچ قدرتی نمیتواند به این ملّت آسیب بزند و بلکه هیچ کسی توانایی تغییر حرکت او را نخواهد داشت.
عدهای از مستکبرین برای خود، در داخل و خارج هم قسم شدهاند، که توانی که از ایمان نشأت میگیرد؛ با تحریفِ معنای ایمان از یک کشور مؤمن بگیرند.
یعنی ایمانی برایمان بسازند که با همه چیز جمع بشود.
ایمانی دروغین که محورهایش تغییر یافته است.
ایمانی که کار شیطانی میکند ولی خودش را حق میداند!
ایمانی که به شیطان نزدیک میشود ولی مشکلی حس نمیکند.
ایمانی که امان ندارد. امام نداشته باشد.
محوریت طراحی و عملیات این نقشه کسانی هستند که با هدف دشمنی و سرپیچی رسول در جلسات مخفیانه شب میکنند.
و با اجرای فعالیتهای ناراحتکننده برای مؤمنین ظاهر میشوند.
به ساختار استکباری نزدیک میشوند و با آنها مرز مشترک و برنامهی مشترک تعریف میکنند.
در حالی که میدانند قسم دروغ میخورند.
و با قسمهای پیدرپی برای خود سپری میسازند تا مردم را از راه خدا دور کنند.
ولی بدون توجه به این که ایمان با یک سری چیزها جمع نمیشود و آنها را پس میزند.
***
ایمان با یک سری چیزها جمع نمیشود و آنها را پس میزند.
ایمان به خدا و روزی که بعدتر است، با اظهار دوستی و همکاری با این افراد جمع نمیشود. این مسئلهای جدی است.
اگر چنین اتفاقی بیفتد غلبه قطعی است.
بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم
قرآن در سورهای که پر از حضور افراد دو وجه و بازیگرانِ تخریبی در شرایط حساس جامعه هستند؛ از زنان پیامبر میخواهد که به عصر جاهلیت اولی باز نگردند. کارهایی را انجام ندهند. و در مقابل کارهایی را انجام دهند. آنچه از آیات خدا و حکمت تلاوت میشود در خانههایشان ذکر کنند و بخوانند.
یک راهبرد بزرگ مادران، خواندن آیات قرآن است.
آیا خانههای ما نورانی است؟