صدرِ اعظـــــــــــــم

کاش این عزیز هم نظری هم به ما کند!

صدرِ اعظـــــــــــــم

کاش این عزیز هم نظری هم به ما کند!

صدرِ اعظـــــــــــــم

تویی بهانه ‌ام اما بهانه‌ای که ندارم
گذاشتم سر خود را به شانه‌ای که ندارم
تمام عمر کشاندی مرا به سوی نگاهت
تمام عمر به سویِ نشانه‌ای که ندارم
زِ رقعه

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۱۲ بهمن ۰۱، ۰۰:۰۸ - شاگرد بنّا
    احسنت
پیوندهای روزانه

بسم الله الرحمن الرحیم

دانشگاه و دبیرستان‌ها بر اساسِ «وظیفه» بنا نشده‌اند. یعنی اگر در دوران 12 سال تحصیل مدرسه کسی به این بلوغ برسد که بفهمد، وظیفه‌اش در سراسر این کشور و پهنه‌ی این جهان نسبت به دین و دنیایش چیست؛ به نیمی از رستگاری رسیده است.

برای بقیه‌اش فقط باید ساختارهای دیگر مثل محیط کار برای کسانی که اهل کار هستند؛ یا دانشگاه برای کسانی که اهل پژوهش در مرزهای علم هستند؛ او را کمک کنند که وظیفه‌اش را درست انجام دهد. و بگذارد هر جا که می‌خواهد ایفای نقش کند.

و با فشار درمانی کار خودشان را جلو نبرند.


معترضه:

البته این مطالبه، بسیار حداقلی و محافظه‌کارانه است!

این بلوغ به حد کمال باید تا دوره‌ی دوم سوم رشد (هفت‌ساله‌ی دوم سوم) اتفاق بیفتد.


بعدا نوشت:

دوره‌ی دوم، دوره‌ی تفاوت بین خوب و بد است.

دوره‌ی سوم، دوره‌ی تمایز بین خوب و خوب‌تر.


فعال‌سازی تفکر (رسیدن از حواس، خیال و وهم به ادراک درست و تقید) برای دوم است.

ولی فعال‌سازی تعقل (ادراک کلیات و عمل عقلی) برای دوره‌ی سوم.


مقصدسازی برای اواخر دوران دوم است.

هدف‌سازی و مقصدسازی متکی به این که عقل چه می‌گوید، برای دوران سوم.



نوشت:

لذا رسیدن به وظیفه

با کمک‌گرفتن و مشورت از دیگران که مسلط به مبانی و شرایط هستند، از دوران دوم شروع می‌شود. (دبستان اول و دوم و ابتدای دبیرستان اول)

و دوران سوم، مشورت با دیگران با استفاده از عقل و مراجعه به ولی امر ادامه می‌یابد. (انتهای دبیرستان اول و نیز دبیرستان دوم و سه سال بعد از مدرسه با ساختار فعلی)


البته الان سیستم آموزشی ما کاری می‌کند که سن بچگی دارد بالاتر و بالاتر می‌آید!

و لذا با ساختار فعلی احتمالا تک تک ما از دوران رشد خود چند سالی، عقب افتاده‌ایم.

# دانشگاه

# مدرسه

۰ ۲۱ بهمن ۹۷ ، ۱۱:۴۰
صلوات

بسم الله الرحمن الرحیم

حس می‌کنم بعضی از اساتید اصلا مراعات حال دانشجویان و دانش‌آموزان را نمی‌کنند.

فقط فشار بیش از حد!


خوب از یک جا می‌زند بیرون دیگر، پدر آمرزیده‌ها!

# استاد

# دانشگاه

# فشار

# مدرسه

# معلم

۲ ۱۹ بهمن ۹۷ ، ۲۱:۴۲
صلوات

بسم الله الرحمن الرحیم

بخش بزرگی از ایرادِ تعاریفِ غیر اصیل غربی، «تغییرِ جهتِ اعمال در همان بدو تعریف» است.


با تغییر هدف، اعمال نیز منحرف می‌شوند.

در این صورت، وقتی به مقصد می‌رسید؛ متوجه می‌شوید عملی انجام نداده‌اید! وقت گذاشته‌اید و خرج کرده‌اید؛ اما آنی که باید نشد.

چون عمل به مقصدی که باید می‌رسید نرسیده است!

چون منحرف شده است.

***

این تغییر در هدف، عمدتا به شکل ضمنی و نتایج خودش را نشان می‌دهد. وقتی شما پیش‌فرض‌های اولیه را به راحتی می‌پذیرید یا به آن دقت نمی‌کنید. زمانی می‌رسد که باید نتایج را بپذیرید.


گاهی به شکل واضح می‌شنوید که گفته می‌شود راه برون‌رفت از مشکلات چشم دوختن به بیگانگان است. در این که (در برهه‌ای از زمان که ساختار کلی حاکم، نظام سلطه، استعماری و به شکل برده‌داری است) آیا این راه، راه برون‌رفت از مشکلات است یا راه افزودن مشکلات، سخنی به میان نمی‌آوریم.

معنای این جمله یعنی بی‌توجه به این که طرف دشمن خداست و یا دشمن شما، راه حل خارج از مرزهاست. آن‌ها باید بیایند داخل مرزها و به استعمار و آبادانی بپردازند.

ولی اگر بخواهید دقیق این جمله را تحلیل کنید؛ این جمله به جملات پیشینی وابسته است.

این پیش‌فرض‌های اولیه می‌توانند به شکل زیر باشند:

  • تا کنون کسی نتوانسته است بدون وابستگی به غرب به جایی برسد.
  • این که ایرانی نمی‌تواند.
  • بیگانگان هر جا رفته‌اند آن‌جا را آباد کرده‌اند.
  • این‌جا هم بیایند آباد می‌کنند.
  • رابطه‌ی بیگانگان با هر کشوری مانند دوست است.
  • امروز جز ارتباط راه دیگری نداریم. پس باید با چندکشور اروپایی و امریکا ارتباط برقرار کنیم!
  • پارامترهای رشد اقتصادی غربی مشخص است. در صورتی پیشرفت می‌کنیم که به آن‌ها برسیم!
  • ما تکنولوژی پیشرفته نداریم. پس باید برویم سرمایه‌گذاری بیاوریم.
ولی می‌بینید سال‌هاست که افرادی منتظر غرب هستند ولی اتفاق خاصی نمی‌افتد! چرا که راه حل اقتصاد راه حل درونی است. منابع و توانمندی‌هایش را نیز در اختیار داریم. راه‌ها هم که مشخص است.
***

گاهی به شکل دیگر می‌شنوید که گفته می‌شود؛ در تولیدات هنری، تنها باید وجه هنری آن را بررسی کرد و مورد قضاوت قرار داد!


این کمی از قبلی پیچیده‌تر است.

یعنی اگر امر دایر بشود که از فیلم حرفی مخالف احکام اسلام بیرون بیاید؛ اگر چند تکنیک رعایت شده باشد قابل قبول است.

با این دید حتی اگر توهین به جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی در فیلم باشد؛ اگر خوب گفته باشد قابل قبول است!


هیئت داوران فقط به هنر پایبندند! این معنا دارد. این حرف نتایج خاصی دارد. این، تعاریفی را قبل از خود یا در ضمن خود فرض‌کرده است.

مانند این که:

  • فضائل انسانی و قصد هدایت‌گری در تعریف هنر داخل نیست!
  • معیار زیبایی تنها رعایت اصول تکنیکی است. حتی اگر درون فیلم بی‌بند و باری و فحشا باشد!
  • ما نسبت به هدایتگری و تزکیه‌ی جامعه مسئولیتی نداریم.
آیا واقعا این گونه است؟!
حتی بعضی اوقات پا از این مسائل نیز فراتر گذاشته می‌شود. و سراغ تغییر تعاریف دیگر می‌روند و بدون علم یا با علم به آن‌ها متعرض می‌شوند تا تعاریف را با نتایج سازگار کنند!!!

ولی در واقع این تعریف از هنر، نیز دوگانه است. برای تولیدات و فیلم‌های خلاف اسلام و مسیر دین، خوب کار می‌کند و آن‌ها را وارد عرصه‌های جهانی هم می‌کند. ولی وقتی فیلم‌هایی خوش‌ساخت دینی یا انقلابی به وجود می‌آیند هیئت داوران آن‌ها را اصلا هنری نمی‌دانند! و در فضای عمومی هم سعی می‌کنند درباره‌اش هم صحبت نکنند و آن را تقویت نکنند!


هنر برای هنر شعاری است که گرچه در ظاهر خیلی فانتزی، دلربا و دل‌فریب است؛ ولی تعریف‌ها و نتایجی را با خود بار می‌کند. اگر نگوییم ابزاری است برای هَدمِ فرهنگ‌های متضاد با اصول و ارزش‌های فرهنگ مهاجم غربی.

***

بعضی از این تغییر در هدف‌ها، خیلی زیربنایی است و وقتی خودش را نشان می‌دهد که همه نشانه‌هایش رو بیاید و همه با روبنای آن مواجه بشوند.

مثل اصولی که زیربنای یک سازمان و کار را تحت الشعاع قرار می‌دهد.

برای مثال وقتی هدف یک مجموعه یا سازمان، افرایش سود به معنای (پول/اعتبار/جاه/سرمایه‌ی‌اجتماعی) معرفی می‌شود و در صدر اساس‌نامه می‌آید1 و هیچ قاعده‌ی بالادستی یا پایین‌دستی، آن را حد نمی‌زند.


برای دقت بیشتر این‌جا هم باید ذره‌بین بگذاریم که چه اتفاقی دارد می‌افتد و چه تعاریف، پیش‌فرض‌هایی به شکل ضمنی درنظر گرفته شده است:

  • افزایش سود، تنها مسئله‌ای است که ما دنبال آن هستیم.
  • سود آخرتی مدنظر نیست! (یعنی اگر کاری وظیفه‌ی شرعی و قانونی ما باشد؛ سود ندارد. در نتیجه دلیلی ندارد سازمان به آن بپردازد!)
  • مأموریت ما خلق سود است!
  • سود هم به معنای چیزی است که قابل تبدیل به پول باشد! (مثلا ارزش‌های دفاع مقدس و ثروت ملی شهیدان از این جهت مهم است که پول می‌آورد.)
  • در فرآیند یک سازمان اگر چیزی سودزا باشد؛ اشکالی ندارد که به آن بپردازیم. (حتی اگر در تبلیغات از جنس زن به شکل کالا استفاده کنیم. مثلا در بانک‌ها لازم نیست فعالیت‌های تولیدی را تقویت کنیم. چون پرزحمت است و )
  • بین دو فعالیت که سود بیشتر و زحمت کمتری دارد و فعالیتی که سود کمتر و زحمت بیشتری دارد؛ به نظر شما کدام بهتر است؟
  • سرمایه‌ی اجتماعی مهم است چون می‌توان با آن پول بیشتری به دست آورد.
  • لذا ما مسئولیت اجتماعی داریم.
  • اصلا ما طرفدار محیط زیست، کارهای مددکاری، فعالیت حول کودکان کار، آموزش و پرورش و استعدادیابی در ورزش و ... هستیم!
در این صورت می‌بینید که شرکت‌هایی به وجود می‌آیند که ذره‌ای برایشان دین و ایمان مهم نیست. اصلا مسئله نیست که مهم باشد.

برای شرکت‌های کوچک‌تر کم‌تر بعد اجتماعی پیدا می‌کند. بیشتر تبعات از جنس تغییر آرمان‌های ساختاری و مادی‌شدن و سوداگر شدن است.

ولی برای شرکت‌های بزرگ و چند ملیتی کمی حرف فرق می‌کند.
اگر کسی بگوید، دارید فساد می‌کنید، می‌گویند ما داریم اصلاح می‌کنیم، ببینید فلان مسئولیت اجتماعی را داریم!
ببینید، ورزش، محیط زیست، کیفیت خورد و خوراک مردم ایران، فعالیت‌های بشر دوستانه، مدارس و کودکان کار و ... برایمان اهمیت دارد.


تبعات اخلاقی و رفتاری این تعاریف خیلی دهشتناک است. چیزی است که داریم می‌بینیم. این بلاها عمومی است:

  • حذف دیگران به هر قیمتی و بی هیچ قیدی، اگر اقتضا کند؛ جزء واقعیت‌های کسب‌وکار است.
  • سیطره‌ی تام و تمام بر بازار، بنا بر مسائل بالا اگر شدنی باشد؛ واجب است!
  • مسئله‌ی دیگر، قیمت‌گذاری در زمان سیطره است! (مسائلی که چند بار در این سال‌ها تجربه کرده‌ایم؛ قیمت‌ها تا زمانی که همه آلوده‌نشده‌اند پایین است؛ پایین به شکل مشهودی زیرقیمت‌های بازار. ولی به مجرد این که اکثر قریب به اتفاق مخاطبین جذب شدند؛ فرآیند معکوس می‌شود!
  • ترویج بی‌بندوباری و فساد اگر منجر به سود بیش‌تر بشود جا دارد! (برای این می‌توانید برخی سایت‌های تبلیغ پوشاک را در ذهن خود مرور بفرمایید)
تمامی این مسائل در صورتی است که قصد و هدف ثانوی برای شرکت‌ها در نظر نگیریم.
یعنی «فقط تأثیرات تعاریف را در اعمال بررسی کنیم».

***

فرهنگ غرب به صورت پنهان و آشکار «نفسانیت‌مداری» و «ترجیح دنیا بر آخرت» را، در موضوعات دَرج می‌کنند.
چیزی که در همه‌ی مثال‌های بالا می‌توان به شکل ریز و دقیق دنبال کرد.

همان طور که «ترجیح دنیا بر آخرت» داریم؛ «ترجیح آخرت به دنیا» هم داریم.

ما دنبال اولی هستیم یا دومی؟
شایسته نیست در تعاریف به شکل دقیق‌تری توجه کنیم؟!


1- در صدر اولویت‌ها

2- در قرآن کریم به تعاریفی که دو جبهه‌ی حق و باطل طراحی می‌کنند می‌شود دقت کرد.

3- بعضی جاها پشت سر هم به شکل ردیف «بل» یا «کلا» می‌آید. این مسیر دارد از لایه‌های مختلف بهانه‌ها و باورهای مخاطبین پرده‌برداری می‌کند.

# فرهنگ غرب

# فرهنگ‌سازی پنهان

۰ ۱۷ بهمن ۹۷ ، ۱۰:۰۴
صلوات

بسم الله الرحمن الرحیم


.


یک نقطه است.

بزرگ و بزرگ‌تر می‌شود تا همه وجود تو را بگیرد.

دیگر نقطه نیست. صفحه‌ی وجود تو رنگی شده است.


نشانه‌اش چیست؟


بعد از یک مدت،

حرف زدن.

تکه‌ها.

رفتار.

فکرکردن.

گرایش‌هـا.

زاویه دیـــد.

و حتی ذائقه‌ی تو.

عوض شـــده است.


همه‌اش از یک نقطه شروع می‌شود.


.


# امروز

# برادر

۰ ۱۵ بهمن ۹۷ ، ۱۰:۳۲
صلوات

بسم الله الرحمن الرحیم

شاید از افرادی که شایستگی الگو بودن ندارند، الگو گرفته‌ایم.

شاید آن‌ها را به عنوان هدایت‌کننده‌ی قسمتی از زندگی خودمان، پذیرفته‌ایم.

شخصیت‌هایی که در شبکه‌های اجتماعی و تلویزیون در یک بازه‌ی زمانی رشد می‌کنند، چون شخصیت هستند، می‌توانند الگوی دیگران باشند؟


یک الگو چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟


مثلا تقوا دارد؟

زیربنای فکری او دنیامدار است یا آخرت‌مدار؟

استقلال فکری نسبت به غرب و شرق دارد؟

ایمان دارد؟

# فرهنگ‌سازی پنهان

۰ ۱۳ بهمن ۹۷ ، ۱۲:۰۲
صلوات

بسم الله الرحمن الرحیم

اگر هیچ وعده‌ای به ما داده نشده بود.

با این تجربه‌ای که از سی، چهل سال پیش به این طرف داریم، جا برای تردید نمی‌ماند که آینده از آن ماست.

باید یقین کنیم که پیروزی متعلق به ماست.


این قطعی است؛ ان شاء الله.

# آقا

# امروز

۱ ۱۱ بهمن ۹۷ ، ۱۰:۰۱
صلوات

بسم الله الرحمن الرحیم

اگر بین مدل‌های موجود شناوریم و بیرون از چارچوب‌های موجود نمی‌توانیم فکر کنیم. مشکل از کجاست؟


1) عدم هویت مستقل در ذائقه

2) زودباوری نسبت به شومن‌ها1

3) عدم خطرپذیری

4) عدم خودباوری

5) پرستش غیر

6) عدم جمع‌شدن ذیل یک هدف

7) تبعیت نکردن از امام حق

8) عدم استفاده از عقل!

9) عدم تمسک به معارف اهل بیت

10) عدم آشنایی، ارتباط ایمانی و انس با معارف قرآن



1 شومن کسی است که چیزی ندارد ولی خودش را در مرئی و منظر دیگران قرار می‌دهد تا اوقات فراغت آن‌ها را پرکند و نیز با استفاده از ادا و اطوار بتواند نظرها را به خود جلب کند. تا یک مسئله یا موضوع غلط یا درست را با این سبک، برای مخاطب جا بیندازد. (معمولا هم، سبک کلامی و سروصدای آنان، بیشتر از آنچه درباره‌ی آن صحبت می‌کنند، محوریت پیدا می‌کند)


# امروز

۰ ۰۹ بهمن ۹۷ ، ۱۵:۱۷
صلوات

بسم الله الرحمن الرحیم

اگر معارف الهی و یا کسی که در جایگاه رسول است یا مؤمنان را از این جهت که با رسول هستند، مسخره کنی؛ مسخره‌ات یک روز سراغت می‌آید؛ تو را فرا می‌گیرد!

# آیه

۰ ۰۷ بهمن ۹۷ ، ۱۸:۳۹
صلوات

بسم الله الرحمن الرحیم

علت دشمنی نظام سلطه با ایران اسلامی چیست؟


علّت دشمنی ماهیت این حرکت عظیم است.

علّت دشمنی، شجاعت و فداکاری ملّت ایران است.

فداکاری ملّت ایران است.

علّت دشمنی، پایبندی جمهوری اسلامی به مبانی اصلی انقلاب است که این پایبندی تا امروز به طور کامل محفوظ مانده است.

علّت دشمنی، این است که جمهوری اسلامی دارد نشان می‌دهد که یک تمدّنی در حال رشد و بالندگی است که اگر به توفیق الهی و به کمک الهی به نتایج خودش برسد، بساط ظلم و استکبار و استعمار دولت‌های غربی برچیده خواهد شد.

علّت دشمنی این‌هاست.

# شناخت

۱ ۰۵ بهمن ۹۷ ، ۰۹:۱۳
صلوات

بسم الله الرحمن الرحیم

روا ندیدم چیزی در این باره نگویم.


خانم مرضیه هاشمی، یک رسانه‌پرداز مؤثر مؤمن انقلابی اکنون در امریکاست!

بی‌دلیل، در حبس و تحت شکنجه و هتک حرمت امریکایی قرار گرفته است.

***

اما واقعا یک سؤال برایم پیش آمد!

چرا با بعضی‌ها مخالف هستند و با بعضی‌ها مخالف نیستند؟


نوشت:

+ آیه‌ی 8 سوره بروج، خیلی بیان دقیقی دارد.


+ یک مصاحبه بخوانید.

# دنیای تخت

۰ ۰۳ بهمن ۹۷ ، ۱۷:۴۹
صلوات