بسم الله الرحمن الرحیم
سورهی مبارکهی نساء پر از دستورات اجتماعی است. از اصلاح روابط مالی و روابط اجتماعی، اجرا و کیفیت حدود در اجتماع تا دستورات جنگی و نظامی و نوع مواجههی صحیح مومنین با منافقین، محوریت رسول الهی در اخبار و نزاعهای اجتماعی. و در نهایت دلدادگی تمام به دستورات رسول. در اصل، سورهی مبارکهی نساء با بیان اینها، اتصال جریان احکام اجتماع به خدا و رسل را در نظر دارد.
در اوج گمراهان سوره کسانی هستند که میخواهند بین خدا و رسول فاصله بیندازند. یعنی مسیری بینابینی را دنبال کنند. خدا را قبول داشته باشند ولی در عین حال رو به طاغوت بیاورند. یعنی یک کفر تمام عیار. (آیات ۱۵۰ تا ۱۵۲)
همهی مخالفتهای سوره در این چارچوب تحلیل میشوند.
در این صورت جریان غربیگرایی و شرقگرایی و عرفانهای مختلف که هر کدام برای زندگی بشر میخواهند راهی را ایجاد کنند و دین اسلام را به صورت یک آرزوهایی مطرح کنند، آخرت را به نگاه خود تفسیر کنند و احکام و دستورات و قانونهای زندگی را از سایر مکاتب بگیرند و ترویج کنند؛ هشداری است که با هدایت این سوره قابل حل است.
در نهایت امر، سوره پس از باور این که دستورات خدا و رسل همه دستورات خدا هستند، برای مردم قرآن را با برهان و نور روشنگر آشنا میکند. و بیان میکند که اگر مسیر ایمان و اعتصام بالله را بپیمایند به سه دستاورد رحمتی از او و فضلی و جریان هدایتی به صراط مستقیم بشارت میدهد. خدا یاری بدهد.
***
دو نکته برای توجه بیشتر در انتها قابل ذکر است:
۱. کفر، اهل کتاب، همچنین منافقین این سوره با این راستا قابل مطالعه هستند که میخواهند خط قرآن و پیامبر را از خدا جدا نشان دهند، به هر طریق ممکن و راههای دیگری را قابل پیروی جلوه دهند.
به این منظور، در این سوره ویرانی بنیانهای اخلاقی و اعتقادی دو جریان اهل کتاب برملا میشود. از جمله غلو در دین مسیحیت توسط اهل کتاب آنان است. در حالیکه عدم استنکاف حضرت مسیح نسبت به عبد بودن و عدم استکبار ایشان ثابت است. (۱۷۱ و ۱۷۲) و دشمنانی از اهل کتاب یهود که کلام را از مواضع و نقاط اشارهی خود منحرف کرده و در تحریف کلام تبحر دارند. (۴۴ و ۴۶) و پس از آن، آنان را به به ایمان آوردن دستور میدهد که در غیر این صورت واژگونی صورتها و وجوه آنها و دچار شدن به لعنتی مانند اصحاب سبت، عاقبت سخت آنها خواهد بود. (۴۷)
۲. در عین کشیدن خط بطلان بر تحریفات دو آیین مسیحی و یهودی، خط هدایتی رسل را یکپارچه و نزول قرآن از ناحیهی علم خدا را قطعی میداند.
اما از این میان، راسخان در علم از اهل کتاب و همچنین مومنین هستند که به محتوای نازلشده بر پیامبر و قبل از ایشان ایمان میآورند. که با ورود به عرصهی اقامهی دین اجر عظیمی دریافت خواهند نمود. (۱۶۲ تا ۱۶۶)
بسم الله الرحمن الرحیم
هر جا نور بیشتر آنجا مگسها هم بیشتر. وقتی در شبها چراغ مهتابی روشن است و اگر پنجرهی خانه باز باشد، حتما دیدهاید که مگسها و بعضا خر[=بزرگ]مگسها وارد میشوند!
و شاید تجربهای داشته باشید که وقتی وارد شوند دیگر بیرون نمیشوند و احیانا تا شما را کوره به در نکنند ولتان نمیکنند!
این هم ماجرایی است. البته با راه حل و ترفندی برون میشوند. یک راهکار برای بیرون کردن اینها این است که همهی چراغها را خاموش کنید. در بیرون را باز کنید و چراغهای شبهمهتابی راهرو را روشن کنید تا بیرون بروند.
این هم ماجرایی است! در جامعهی ما هم همینگونه است. هیچ وقت مگسها در قعر چاه ظلمات دنبال چیزی نمیگردند. بلکه هرجا نور باشد سر و کلهشان پیدا میشود. بحمدالله در جامعهی ما هم که نور هست، تا بخواهی مگس فراوان است. چرا که نور خورشید در آن فروزان است و جهان را روشن میکند به برکت ایمان، ایمان مردم.
و یک سوال بپرسیم: برای بیرونکردن مگسهای کوچک خانهها راهی پیدا میشود. آیا برای رهایی از مگسهای بزرگ جامعه راهی سراغ دارید؟
بسم الله الرحمن الرحیم
و إذا تتلی علیهم ءایاتنا بینات تعرف فی وجوه الذین کفروا المنکر
یکادون یسطون بالذین یتلون علیهم ءایاتنا... ۷۲ حج
و وقتی آیاتمان را بر آنها به صورت روشن و تبیینی یکیپس از دیگری میآوریم و تلاوت میکنیم، در کانون توجه کسانی که کافر شدند نتایج انکار را تشخیص میدهی، به طوری که نزدیک است بر کسانی که برآنها آیات خود را تلاوت میکنیم بتازند...
لذا تلاوت تبیینی آیات باید به گونهای باشند که کافران (یعنی کسانی که دنیاپرست هستند و سبیل خدا را مانع رسیدن به دنیای خود میبینند و میخواهند آن را ببندند، و بلکه دین را اجیرشده خود میخواهند طوری که منافع آنها را تضمین کند) تیغ ترفندهایشان کند شود و ببینند نه کارها و نه منطقشان دیگر پاسخگو نیست و لذا آن قدر خشمگین و غضبناک و برانگیخته شوند که گویی آمادهاند بر کسانی که دل به قرآن دادهاند حملهور شوند...
اگر میبینیم که تلاوت قرآن ما این گونه دنیاپرستان دشمن دین را به خشم نمیآورد نشان میدهد باید بازبینی جدیای داشته باشیم.
قابل توجه: حضرت آقا در دیدار خبرگان۱ فرمودند که اگر جهاد تبیین معارف و حقایق به درستی صورت نگیرد دنیاپرستان دین را وسیلهی دنیاپرستی خود خواهند کرد، پناه بر خدا.
۱. دیدار خبرگان رهبری ۱۴۰۰/۱۲/۱۹
بسم الله الرحمن الرحیم
رسالت و امامت امامان دوازدهگانه پس از آخرین پیامبر خدا یک نور واحد است که در منازل و ایستگاههایی تقدیر شدهاند.
پس از دورهی پرشکوه پیامبر، دورانی که دوران ظاهر و جاافتادن اسلام در جامعهی اسلامی بود؛ عدهای که از ابتدا با باطن دین مشکل داشتند؛ با ظاهر رسول سلام علیک میکردند ولی با باطنش دشمنی داشتند و بلکه با همقسمی و برنامهریزی این دشمنی را خرج میکردند؛ به وقتش تبریک میگفتند و به وقتش طعنههای خود را متوجه رسول الله و جان او (علی علیه السلام) میکردند. این عده در حرکتی امامت را به سمت دیگر بردند و علیرغم این که دوازده نور به کلام پیامبر در جامعه مطرح شده بود تا جایی کار را پیش بردند که عید غدیر تبدیل به عزا شد و دخت رسول معظم اسلام علیهما السلام به آن طرز شهید شد و به آن شیوهی اسرارگونه شبانه توسط علی علیه السلام و یاران نزدیک او دفن شدند.
و پس از آن دوران ظاهر، دورانی ایجاد شد که برنامهی اصلی و والای جوهرهی توحید و ولایت الهی در جامعه حاکمیت نیافت؛ و برنامهی شمارهی دو که عدم امتداد حاکمیت تام الهی بود به علت رعایت اولویتهای بالاتر که حفظ ظاهری اسلام است بر استقرار باطن اسلام مقدم شد. و به علت عدم وجود یار و نصرتدهنده حکومت به حالت سکوت و همکاری رفت.
اما پس از ۲۴ سال دوباره مردم آمدند و با هدایت دو نفری که به خدا به آنها نعمت داده بود (عمار و مالک) به سوی خود باطنی رسول الله متمایل شدند ولی خوب چیزی از این فضیلتها برای مردم آشکار نبود؛ چرا که کسی را قابل قیاس با حضرت نبود در نتیجه ایشان را دست توانای نجات خود از وضع موجود یافتند و با ایشان بیعت نمودند.
اما این دوران که دورانی پرنشیب و فراز بود حدود ۴ سال بیشتر طول نکشید گرچه هیچ فقیری در کوفه دیگر پیدا نمیشد و مردم تا حدی طعم عدالت علوی را چشیدند ولی همه نتوانستند از ۲۴ سال جدایی از نفس سر رسول الله دوباره او را بیابند و او را با حق ببینند و حق را با او...
اگر زمانی دشمنی به شکل کفر علیه «اسلام» بود.
اکنون دشمنی به شکل نفاق علیه «ایمان» شکل یافته است.
و پس از سه جنگ سخت و امتحانات سخت، جبههای برای امام حسن علیه السلام باقی میماند که آمیخته از نفاق درونی-منفعتپرستی و ایمان است. لذا همان دلیلی که جان رسول الله را به ایجاد حکومت آورد (وجود ناصر) همان دلیل امام حسن علیه السلام را با «حجت تردیدناپذیر الهی» به این واداشت که شیعیان را با تدبیر خود حفظ کند و حکومت را از میانهی میدان و آماج حوادث بودن خارج کند و به مرمت ساخت درونی و ایجاد هستههای سخت ایمانی و مبارزه زیرزمینی با نفاق و الحاد پیش ببرد.
ده سال سرور جوانان اهل بهشت امامت را به صورت پرشکوه و غمانگیزی بدون جنگ طی میکنند.
و ده سال دیگر سرور جوانان اهل بهشت همین مسیر را دنبال میکنند.
تا این که مردانی از زمان علی علیه السلام به حرکت میرسند که در گوشهوکنار ایستادگی میکنند و یا مورد تعقیب قرار میگیرند و شهید میشوند. و در اوج میانهی این میدان ۷۲ یار خالص پدیدار میشود که به رهبری امام حسین علیه السلام همچون ستارههایی پراکنده در پهنهی زمین تا روز موعود و محل ملاقات خود با یکدیگر و با خدا پیش بروند.
لذا بهناچار در نبود یاور برای امام، بیست سال ظلمت در پوشش نفاق تا توانست در جامعه تاخت و مظاهر دین را یکی یکی از محتوا تهی کرد.
اما در میان دستورات پیامبر دستوری هست که در زمان رسول الله که خودشان آورندهی دین ختمی هستند قابل پیادهسازی نیست!
در زمان علی علیه السلام هم که به دلیل حجت بالاتر و دندانتیزهای یهود و مشرک در اطراف سرزمینهای اسلامی، امام علی علیه السلام مامور به سکوت و همکاری هستند قابل پیادهسازی نیست چرا که یار نیست!
در زمان حکومت وی نیز که سالهایی سراسر مجاهدت و مبارزه پیش بود تا زمین با آبادانی قلوب احیا شود؛ حتی قابل اجرا نیست!
در حدود بیست سال امامت دو سید جوانان بهشتی، زمانی است که جامعهی اسلامی ۴۴ سال انحراف را به کام خود چشیده است. ۲۴ سال بعد از رسول و ۲۰ سال بعد از وصی جامعه به چنان ظلماتی حتی در ظاهر پس از نور دچار شده است که قلب مومن از هممیپاشد اگر به امام هدایتی متصل نباشد.
و این دوران طلایی، دورانی برای ایجاد مقدمات و قیام امت پس از دوران طولانی از ظلمت است.
حال با عمل به مانیفستِ ابوسفیان که باید کار تا جایی پیش برود تا اذان هم از مأذنهها بلند نشود باید جبههی ظلم و جور تا آوردن یک آدم فاسق جائر حتی به خود اجازهی توقف ندهد فردی مانند یزید بن معاویه بدون پردهی نفاق که مشخصاً دین را نابود کند.
و اینجاست که جامعه مقابل چدن پشت دستکش مخملی میشود این اصل اساسی اسلامی باید پیاده شود یعنی امر به معروف و نهی از منکر به شکل قیام و اصلاح در امت رسول الله و عمل به سیرهی ایشان به شکل حرکت عمومی...
اگر این حرکت پیشدستانه و فعالانه (که با حرکت اصلاحی و ابتدایی امام آغاز میشود) به نتیجهی حکومت منتهی بشود که وضع روشن است. و اگر نشود باز در چشم انسان بصیر، روشن است.
امامت دو سید اهل بهشت علیهما السلام هدایتی الهی برای «به خارجکردن امت پس از ظلمت پس از روشنایی به سوی نور» است.
بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از کاندیداها در ادامهی دیوار کشیدن بین زنان و مردان با سخنی غیرکارشناسی افزود: یک عدهای هستند پیامک میدهند و استرس ایجاد میکنند.
پانوشت: به بهانهی اضطرابزدایی برخی هستند که با دوقطبیسازی دروغین اضطراب را ایجاد میکنند.
پانوشت دو: مشکل مردم اقتصادی است. فراموش نکنیم.
بعدانوشت: متوجه شدم که در کمال ناباوری این پاسخ در زمانی بوده که مجری پرسیده است برنامهی شما برای ایجاد اشتغال جوانان و فارغ التحصیلان چیست!
بسم الله الرحمن الرحیم
ملّت عزیزمان انتخابات را نماد وحدت ملّی قرار بدهند، نماد دودستگی و نماد تفرقه قرار ندهند، نماد دوقطبیگری قرار ندهند؛ این تقسیمهای غلط «چپ» و «راست» و امثال اینها را کنار بگذارند.
آنچه مهم است آیندهی کشور است، آنچه مهم است آیندهی نسل ما است، آنچه مهم است نظام باعزّت اسلامی در کشور است؛ اینها مهم است، اینها را بایستی در نظر بگیرند و به معنای واقعی کلمه در کنار هم باشند.
البتّه سلیقهها مختلف است؛ اختلاف سلیقه هست، اختلاف بینش سیاسی هست، اختلاف قومیّتها هست، اختلاف مذاهب هست؛ اینها هیچ اشکالی ندارد؛ هم قبلاً بوده، هم حالا هست، هم بعدها خواهد بود؛ اینها اشکالی ندارد [لکن] اینها باید وحدت ملّی را به هم نزند، یعنی آحاد ملّت را در مقابل هم قرار ندهد، کشور را دوقطبی نکند.
آقا
پانوشت:
در این روزهای منتهی به انتخابات دقت کنیم هر جریانی که میخواهد کشور را دوقطبی کند، بداند این روشش نیست و در آخر متضرر میشویم.
البته کسی که علماً و عملاً کشور را به اینجا رسانده اصلا از بن ساقط است. یک وقت نیایند در این آشفتهبازار مظلومنمایی کنند و فریب بدهند.
پانوشت:
دوگانهی حقیقی بین انقلابیگری مثبت «تحولخواهی با تقویت ساخت درونی و با اتکای داخل» و ضدانقلابیگری «شعار تحول کشور با وابستگی کشور به بیگانگان» است.
بسم الله الرحمن الرحیم
ای مؤمنان اگر از فرقهای از کسانی که کتاب دستشان هست پیروی کنید شما را بعد از ایمانتان به کفر برمیگردانند.
چطور است که به کفر کشیده میشوید در حالی که برایتان آیات خدا دارد تلاوت میشود و بین شما فرستادهی اوست؟
و کسی که به خدا تمسک جوید و رها نکند بیشک به صراط راست و باقوام هدایت شده است.
ای مؤمنان تقوای خدا را رعایت کنید آن طوری که سزاوار و حق تقوای اوست و نمیرید مگر اهل تسلیم.
و همگی به صورت جمعی به ریسمان الهی چنگ بزنید و پراکنده نشوید و یاد کنید نعمت خدا را که...
این آیات برای ما پناهگاهی را معرفی میکند که در مقابل جریان باطل اهل کتاب، اگر به آن عمل کنیم گمراه نمیشویم. آن چیست؟ ما در این آیات چه میبینیم؟
خداوند متعال این آیات میفرمایند:
اگر از اینها اطاعت کنید شما را به کفر خواهند کشید. اولا.
ثانیا میدانید چرا شما به این دچار میشوید که از اینها تبعیت کنید؟ این به خاطر این است که شما «توجه» خود را به جای اشتباهی معطوف کردهاید. غفلت کردهاید. چرا به آنها توجه میکنید؟
مگر آیات الهی در بین شما نیست که دارد تلاوت میشود؟ مگر شما در جریان یک عملیات گسترده علیه جبههی کفر و نفاق نیستید؟ و این آیات که در حال تلاوت است، راهنمای شما نیست؟
مگر رسول الهی در میان شما مرجع همهی امور نیست؟
خداوند این دو را برابر با اعتصام به خودش به حساب آورده است و هدایت به صراط مستقیم.
+ سوره خاندان عمران آیه ۱۰۰ تا ۱۰۳
+ امروز ساعت ۱۸ سخنرانی مهم رهبر انقلاب
+ یادمان نرود که در شبهای نزول قرآن، قرآن از میان شکافت. دعا بفرمایید.
بسم الله الرحمن الرحیم
خداوند در قرآن فرمود هر چه خوبی به شما میرسد از جانب خداست و هر چه بدی از جانب خودتان.
ما تو را برای مردم به عنوان رسول فرستادیم.
و شهادت خدا در این مساله کافی است.
ارسال رسول یعنی بعثت رسالتی، و ارسال کسی که با نزدیک ترین صفات خدایی و عبد خدا برای مجاهده با طاغوت و شرک و بتپرستی و علمداری توحید و افراشتن توحید در همهی زمینههای مختلف (فردی، سازمانی، اجتماعی) و پایبندی به ولایت او در همه زمینهها (فردی، خانوادگی و حکمرانی) و طاعت بیچون و چرای او به برانگیختگی رسالت.
اساس حکمرانی به خانواده است و از این خانواده همهی خیرات نازل میشود.
هر خیری به شما میرسد (خیرات اقتصادی، معنوی، خانواده خوب، استقلال، پیشرفت، ارزانی و...) از خانواده و نظامی است که از آن نشات میگیرد. و این یعنی اسلام و نظام اسلامی برترین واسطهی نزول خیرات هستند.
و هر شری اگر برسد از ناحیه خود ماست.
اسلام قدرتآفرینی میکند، ثروت تولید میکند، روحیهی مردم را مهربان و لطیف میکند و ولایت طاغوت را سلب میکند و نسبت به دشمنان و مفسدان اقتصادی شدید میکند و قطعکنندگان رحم، اغواگران و اصحاب رسانهای که نسبت به ولی امر دست و قلم به اقدامات اخلالجویانه و مفسدانه میبرند، مرزبندی روشن و صریحی بر آنها ایجاد میکند و از مردم میخواهد که آنها را بشناسند و طردشان کنند و بلکه به ولی امر مسلمین اعتماد کنند، به هدایت او اقتدا کنند و متقی باشند، از او پیروی کنند و نسبت به خدای متعال متواضع باشند.
اگر کسی را انتخاب کردیم و ولایت کسی را احترام گذاشتیم که مومن و در عمل متعبد و در نگرش و منش انقلابی است یا به این عناصر نزدیکتر و صالحتر است.
روز دین روزی است که سرشار از شادی خواهیم بود.