بسم الله الرحمن الرحیم
این که خداوند متعال دشمنان حق و حقیقت را بر ما مسلط میکند به خاطر این است که رابطهی ما با ولی امر نادرست شده است. زمانی که عهدها را افراد نقض میکنند و بالاترین این عهدها مراقب بودن این عهد بزرگ است.
هر وقت ایشان یک چیزی گفتند و اصلی و فرعی کردند ولی ما دیدیم داریم به مسائل فرعی میپردازیم. (فرعی از دید ولی امر) آن زمان است که دشمنان بر ما تسلط خواهد یافت.
عن ابی جعفر علیه السلام قال وجدنا فی کتاب رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم
... واذا نقضوا العهد سلط الله علیهم عدوهم ...
بسم الله الرحمن الرحیم
چرا ما شیعیان هر روز به پای منبر امیرالمؤمنین و ائمهی هدی و رسول الله علیهم السلام نمیرویم و به حِکَم، آداب و معارفی که ماشاءالله در اخبار آنها نهفته است. گوش فرا نمیدهیم؟!*
* در محضر بهجت؛ ج۲ ص۲۸۳
از کانال
@bahjat_ir
بسم الله الرحمن الرحیم
قُل لا أملکُ لِنَفسی نَفعاً و لا ضَرّاً إلَا ما شاءَ الله
و لَو کُنْتُ أعْلَمُ الْغَیْبَ لَاسْتَکْثَرْتُ مِنَ الخیرِ و ما مَسَّنِیَ السّوء
...
(۱۸۸ سورهی مبارکهی اعراف)
اگر علم غیب داشتیم قطعا خیر خود را بیشینه میکردیم.
ولی ما مأمور به وظیفهایم.
تجربههای سختی از سرمان گذشته است.
نباید به گذشته باز گردیم.
سال ۹۰ و ۹۱ همهی جریان خودی به هم میپریدند. آقا آن سالها میفرمودند اصلی و فرعی کنید.
الان هم مسألهی اصلی بهبود وضع مردم و حرکت در جهت آرمانهای جهانیمان است؛ از همهی جهات.
وقت نداریم که کار دیگری کنیم.
گام دوم را برداریم. به فضل الهی.
بسم الله الرحمن الرحیم
در روزگاری هستیم که میآیند و میگویند این که ما پاسخ سخت و سیلی زدیم؛ بهترین حرکت بود.
فردایش میآیند و تکه و طعنه بار سپاه میکنند.
چند روز بعد چند برنامهی تلویزیونی با فشارهای بولتنهای خبرسازیشان بسته میشوند.
در حالی که شهیدان تلویزیون امروز زنده هستند و در میان ما راه میروند.
سه برنامهی گفتوگو محور قوی تلویزیونی پس از شهادت سردار بزرگ سردار دلها شهید سلیمانی، تمام تلاش خود را کردند که خباثت جلادها روشن بشود.
گویا همچنان باید امروز تلاش کنیم که جای شهید و جلاد عوض نشود.
بسم الله الرحمن الرحیم
خداوند بنا ندارد که مؤمنین را در حالتی که الان هست نگه دارد تا زمانی که خبیث از طیب جدا بشود.
و همچنین خداوند بنا ندارد که مردم را از غیب آگاه کند بلکه از فرستادگانش هر کسی را بخواهد به راهی که بخواهد میآورد و برمیگزیند.
بسیار باید به اوامر و سنتهای الهی ایمان داشت و توجه نمود. ما بیشتر به جای دیدن قواعد خداوند متعال در عالم در اتفاقات غرق میشویم. به همین دلیل مدام، پخش و پلا هستیم و حالت پریشانی برایمان به وجود میآید. باید پناه برد از گمراهیهای این فتنهها. چرا که اتفاقات یکی از یکی پیچیدهتر است و زیروروکننده ماها و روآورندهی درونیهاست؛ و غیر از این مفری نیست.
با این که این جریان و سنت، جاری است؛ ما وظیفهها داریم. و بسیار اشتباه است اگر بگوییم حال که غربال میخواهد اتفاق بیفتد، ما وظیفه نداریم دست برادرمان را بگیریم. کسانی که ممکن است اشکالی در او برای ما ظاهر باشد.
این روش درست نیست. بلکه باید نسبت به اطراف خود و حرکت مقابلی که دارد صورت میگیرد، احساس خطر و حرکت کنیم. این پناه است.
وقتی دشمن صبح تا شب دارد میکوبد ما چه کار کنیم؟ بنشینیم؟
هر کسی، هر کسی را که میتواند به اهل بیت متصل نماید، و در این راه از خود ایشان بطلبد تا راه باز بشود و کار انجام بشود.
و این که قبل از آن خودمان باید به رشتهی ولایت حضرت بقیه الله عجل الله تعالی فرجه متصل باشیم.
سخنان نائب ایشان را خالصانه تبلیغ و ترویج کنیم.
در یک دیدار «ایمان و غیرت دینی» ده بار؛ و «ایمان و عزم راسخ» که همان عبارت در یک بیان دیگر است؛ یک بار آمده است.
یازده بار.
بسم الله الرحمن الرحیم
شاید یک دلیلی که در حصر خانگی، اعتراف به کارهای روشن و محاربهی روشنی که شروع کردند و ادامه دادند نمیکنند این است که هنوز امید داشتند یا دارند که دوستانشان در بیرون پروژه را دنبال کند.
پناه بر خدا، بعد از ۲۸ سال از زمانی که شهید دیالمه گرای اصلی را داده بود؛ به صورت مهرههای اصلی به صورت میداندار ورود کردند و سوختند.
و شاید اگر میدانستند که میسوزند ورود نمیکردند.
بقیه هم سعی کردند به نوعی تبری بجویند تا مسیر لیبرالیستی ساختن جامعه را در صحنه دنبال کنند.
مانند بعضی از افرادی که شدند وزیر دولت، با ۴ سال تأخیر...
بسم الله الرحمن الرحیم
آیا کاسهی کسانی که شش سال پیش طرح قبلی سوخت را بیهوده خواندند و آن را صرفا به جهت حرفهای انتخاباتی که زده بودند، برداشتند
و دو نرخی بودن آن را عامل فساد دانستند
و کسانی که خالصا لوجه الله و برای مردم کار میکنند و به غرب و شرقی که منهدم شده، متمایل نیستند، یکسان است؟
***
یک جریان، جریان انقلابی که به نفع مردم کار کردهاند و همیشه در صحنه بودهاند.
در مقابل شبه جریانات مختلفی حضور دارند:
یکی از آنها شبه جریانی است که سالها کشور را به غرب و مسائل شبه اقتصادی تهی از واقعیت ب ر ج ا م ی وابسته نمودند. و هنوز از برکات مذاکرهی بیفایده با سلطهگر صحبت میکنند و عهد مجدد با آدم دروغگو را تئوریزه میکنند!
بسم الله الرحمن الرحیم
راهی جز دیدن دو صف و جبهه در صحنهی تاریخ نیست. این دو صف همواره وجود دارند و پرچمدارانی در عالم دارند.
یعنی اگر جوری عالم را تفسیر کنند که در عالم فقط فساد باشد این نگاه، نگاه درستی نیست. حالا در زمان امام حسین علیه السلام میخواهد باشد. میخواهد زمان امام کاظم علیه السلام باشد. میخواهد زمان حضرت عیسی علیه السلام باشد. میخواهد زمان حضرت هود علیه السلام باشد. یا هر زمان دیگر.
یعنی امر هدایت بلاتکلیف نیست. در هیچ زمان تاریخ.
یک نگاه اشتباهی در عالم هست که فساد فراگیر را توصیف و توجیه میکند. البته این به دلیل شمارش گزینههای محدود است که در نتیجهی آن این اتفاق میافتد. یعنی ممکن است کسی آدمهای ناباب را ببیند و به خود بهراسد. ولی در مقابل آیا آدم سالم هم نیست؟
این نوع نتیجهگیری با توجه به خداوند خالق متعال که برای یک انسان به این ضعیفی این همه نعمات را از قبل فراهم نموده است، خیلی دور از انصاف است.
اگر انصاف داشته باشیم باید در میان جریانهای موجود یک جریان حق پیدا کنیم که به اذن، هدایت میکند. صفی که باطل محض همواره مخالف اوست. این جبههی حق باید به خدا ایمان داشته باشد.
و جبههی باطل در عمل و اخلاق و گفتار و افکار به خدا ایمان ندارد. گرچه ممکن است حالتی نفاق گونه داشته باشد.
حق محض همواره در عالم پیدا میشود.
بگردیم میفهمیم نائب امام و وصی آخرین پیامبر چه کسی است و چه جریانی او را تقویت میکنند.
زمان خالی نیست.
بسم الله الرحمن الرحیم
اگر حضرت آقا تصمیم را روی دوش تصمیم سران سه قوه نمیفرستادند. و جریان تصمیم سه قوه را محکم نمیکردند. و شخصا دستور فی الفور برای کاهش قیمت و ... صادر مینمودند.
اولا ورود ایشان به جریان و روال قانونی (با حفظ این که از جهت قانونی هم ورود ایشان منعی ندارد)، میتوانست بهانه را برای افراد بازکند که با خالیکردن شانه از زیر قانون و مسئولیت خویش، عدهای بگویند ایشان اجازهی کار قانونی نمیدهد و با فتنهپراکنی با وسیله قراردادن بخشی از قانون علیه بخش مهمتر قانون، فضا را آلودهکنند. درنتیجه، در لایههای پایینتر هیچ قانونی ضمانت اجرایی نمیتوانست داشته باشد.
به همین دلیل بهترین میخی که باید کوبیده شود میخ قانون بود که آقا این کار را انجام دادند.
ثانیا هر تصمیم دیگر میتوانست شر بیشتری داشته باشد. یعنی این راه و تصمیم تماماً به خیر امّت و کشور بوده است. یعنی اگر ایشان با این خلوص الهی خودشان، کار را از جهتی به نام خود تمام نمیکردند (گرچه خودشان از جهت تصمیمگیری هیچ ورودی در این زمینه نداشتند)؛
دو اتفاق میتوانست بیفتد:
یک این که جریان اصولگرا و اصلاحطلب (که این تقسیمبندی درست هم نیست) در مجلس فعال شده بودند برای این که لایحهای را به مجلس ببرند تا این هزینه به مقدار قبلی خود بازگردد. جریانی برای این که ما نشان بدهند به فکر مردم هستیم و یا برای این که در دقیقهی نود رأی جمع کنند و جریانی هم برای جلوگیری از آسیبهایی که به مردم وارد شده است.
یعنی فارغ از دستهبندیها، دو جریان انقلابی و جریان غیرانقلابی فعال میشد برای کاهش و برگرداندن به حالت عادی...
و در این شرایط دولت هم خودش ادعا و مدعایی داشت و به این راحتی و با این وضعیت اصلا راضی نمیشد که کسی بخواهد کار او را به هم بزند. در نتیجه دو قطبی در میان نمایندگان، و یک دو قطبی دیگر بین دولت و مجلس و نزاعی همهجانبه و در کل ماجرا دوقطبی موافقان و مخالفان، شکل میگرفت.
دو این که افرادی که اغتشاش میکردند وضعیت روشنی نمیداشتند. برنامهای که هر کسی اندکی تأمل کند میفهمد که برنامهریزی شده در شهرهای کشور چنین اتفاقاتی رقم میخورد. و این کار تنها از اشرار جهان و دنبالههای آنان بر میآید. همانطور که رسانههای آنها و خودشان شخصا از این اغتشاشات و اشرار دفاع میکنند!
و وقتی دو قطبی در جامعه شکل بگیرد. قطب بازندهای که سالها روی موضوع مذاکره و ... تأکید داشت یا همکار جریان مذکور نامیده میشد و قبل از آن با روش دینی بالا نیامده بود، این قطب بازنده، با توجه به این که در شرایط انتخابات چیزی برای از دست دادن نداشت؛ آن طور که در فتنههای ۱۰ سال پیش هم مشاهده شد؛ ابایی نمیکرد از این که برای جمعآوری رأی و یا خالیکردن برخی عقدههای درونی، از گروههای اغتشاشکنندهی سازماندهی شدهی میان میدان، استفاده کند. یعنی به سمت خود جذب کند. و برای فشار از پایین از آنها استفاده نماید.
در این صورت مردم و طرفداران خود را هم به صحنه میآورد و همراه با آشوبگران، علیه دیگر مردم از آنها استفاده میکرد.
با این وضعیت، چه اتفاقی میتوانست بیفتد؟
***
اما یک مرد خدا با افق دید الهی، فقط میتواند این گونه دست این دشمنان خبیث را بخواند.
تا کارهایی که (در این شرایط افراد نوجوان و عادی هم تاحدودی میفهمند که این شیوهی اجرای یک طرح نمیتواند روش درست و صحیح و دارای جوانب امر صحیحی باشد) ممکن هم هست از سر «ندانستن»، یا از سر «بیتدبیری» یا از «سهل اندیشی» باشد یا احتمالا از «نفوذ افراد در لباس مشاور و نزدیکان بعضی از قوا خبر بدهد» نتواند یک چند قطبی ایجاد کند.
زمانی که همزمان حداقل ۱۰ طرح برای مدیریت بنزین وجود دارد.
با این شرایط فقط دست و یک قلب الهی میتواند همه را یک طرف بیاورد و عوامل اغتشاشگر را - که به قول یکی از این خارجنشینها در گفتوگو با یک شبکهی انگلیسی، دو یا سه سال برایش برنامهریزی شده بود - همگی یک طرف ببرد. آن هم دستخالی و شبکهی آنها لو برود. و یک شکست سنگین امنیتی به دشمن وارد کند. این را دشمنان بهتر میفهمند. چون آنها هستند که طراحیهای چندسالهی آنها شکست خوردهاست.
آنها میدانند که چه عقبهای و چه سرمایهگذاری را ازدست دادهاند.
***
ما چه کاری از دستمان بر میآید؟
این که بدانیم سایهی یک مرد الهی همهی تهدیدها را تبدیل به فرصت میکند.
البته به یک شرط و آن هم این که شکر این نعمت را همگی به جا بیاوریم. و ان شاء الله قدر این نعمت الهی را بدانیم.
پانوشت: خداوند همهی مردم ما و در میان آنها ما را در راه اهل البیت بیش از پیش، تثبیت بفرماید.